دیوار کاربران


masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۵

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد

که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۵

تیر برقی چوبی‌ام در انتهای روستا

بی‌فروغم کرده سنگ بچه‌های روستا

یاد دارم در زمین وقتی مرا می‌کاشتند

پیکرم را بوسه میزد کدخدای روستا

حال''اما خود شنیدم از کلاغی روی سیم

قدر یک ارزن نمی ارزم برای روستا

قحطی هیزم اهالی را به فکر انداخته

بد نگاهم می‌کند دیزی سرای روستا

من که خواهم سوخت حرفی نیست؛ اما کدخدا

تیر سیمانی نمی‌گردد عصای روستا

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۵

25

+++++

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۵

چشم ها پرسش بي پاسخ حيراني ها
دست ها تشنه تقسيم فراواني ها...
عمري به جز بيهوده بودن سر نكرديم
تقويم ها گفتند و ما باور نكرديم
دل در تب لبيك تاول زد ولي ما
لبيك گفتن را لبي هم تر نكرديم...
شعاع درد مرا ضرب در عذاب كنيد
مگر مساحت رنج مرا حساب كنيد...
دلم قلمرو جغرافياي ويراني است
هواي ناحيه ما هميشه باراني است

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۵

گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟

پر می زند دلم به هوای غزل، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟

گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟

تقویم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟

رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند
حال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟ قیصر امین پور

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۵

حرفهاي ما هنوز ناتمام...
تا نگاه مي کني:
وقت رفتن است
بازهم همان حکايت هميشگي !
لحظه ي عظيمت تو ناگزير مي شود
آي...
ناگهان
چقدر زود
دير مي شود!

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۵

دیالوگ... سریال روزی روزگاری



خاله لیلا: یه مسابقه‌ هست که مردایی که ادعاشون می‌شه توش شرکت می‌کنن

مراد بیگ (خسرو شکیبایی ) :من ادعایی ندارم!

خاله لیلا: ادعایی ندارم خودش کم ادعایی نیست

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۵

دلم میخواد فریاد بزنم بگم : من مترسک خاطرات تو نیستم ...
درست مثل دیوانه ای که اصرار دارد بگوید : مرا دیوانگی نیست!

راستی ! گفته بودم ؟ “من دیوانه نیستم”

miladsj
miladsj
۱۳۹۴/۰۴/۲۴

+5

24
تقدیم به همشهری

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۴

23

5+++++