گر ازین منزل ویران به سوی خانه روم
دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم
زین سفر گر به سلامت به مهن باز رسم
عهد کردم که هم از راه به میخانه روم
تا بگویم که چه کشفم شد ازین سیر و سلوک
به در صومعه با بربط و پیمانه روم
عاشقان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم

شعر زیبای نظامی گنجوی دروصف پیامبر

ای شاه سوار ملک هستی

سلطان خرد به چیره دستی

ای ختم پیمبران مرسل

حلوای پسین و ملح اول

ای کار مرا تمامی از تو

نیروی دل نظامی از تو

سر خیل توئی و جمله خیلند

مقصود توئی همه طفیلند

بعضی گریه ها شعـر نمیشوند
موسیقی هم همینطور !
بعضی درد ها را نمیتوان نوشت
نمیتوان سـرود ..
بعضی بغض ها
میانِ اینهمه شعر
به هیچ صراطی مستقیم نیستند !

به گمانم
بعضی جاها
فقط
باید مُـرد ...

| مریم قهرمانلو |

شاید این دنیا فاصله مکث قصه گویست بین یکی بود و یکی نبود...
اما گاه نبود کسی تمام بود دیگری را نابود میکند.

" ـهَمیشِهـ ـاوُنیـ ـکِهـ ـتُو ـخیالِتِهـ، ـبیخیالتهـ "

دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است
چینی بشکسته را پیوند کردن مشکل است
کوه را با آن بزرگی میتوان هموار کرد
حرف نا هموار را هموار کردن مشکل است

گفتند چند سال داری ؟!!!!!!

گفتــــــــم :

روزهای غمناک زندگی ام را خط بزنی

هنــــــــــــــــــــــــــــــــــــوز .....

کودکم

تا چند پی نام و نشانی باشیم
یا در طلب جهان فانی باشیم
حالا که رسیده وقت بیعت با عشق
عشق است که صاحب الزمانی باشیم
اللهم عجل لولیک الفرج

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

عشــــق مثلــــه سیگــــار میمونـــــه

اگــــه خـــامـــــوش بــــشه

میـــتونـــــی دوبـــــاره روشــــنش کنـــــــی

امـــــــا هیــــــچ وقـــــت دیگـــــه

اون مــــزه ی اول رو نـــــداره …