دیوار کاربران


SH1VA
SH1VA
۱۳۹۴/۰۷/۲۸

شبتون پر ستاره

mahtab322
mahtab322
۱۳۹۴/۰۷/۲۶


صبحتون سرشار از عشق و اميد و زيبايي

0Arta
0Arta
۱۳۹۴/۰۷/۱۱

تنهاییم را دوست دارم ...
چون خبر مرگم چاره ی دیگه ای ندارم !!

+5

mona_rt
mona_rt
۱۳۹۴/۰۶/۳۱

هیچکس را در زندگی مقصر نمیدانم...
از خوبان "خاطره"
و از بدان "تجربه"
میگیرم...!
بدترین ها "عبرت" میشوند...!
وبهترین ها"دوست" ...

mona_rt
mona_rt
۱۳۹۴/۰۶/۳۱

شیخ بهایی پرسیدند ‘’سخت میگذرد‘’
چه بایدکرد؟؟؟
گفت خودت که میگویی سخت‘’ میگذرد‘’
پس خدارا شکر که میگذرد ونمیماند ....
دیروزت خوب یابد ‘’گذشت
‘’وامروز روز دیگریست ....
قدری شادی با خود به خانه ببر ....
راه خانه ات را که یاد گرفت
فردا باپای خودش میاید...

mona_rt
mona_rt
۱۳۹۴/۰۶/۳۱

ﺑﺎ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩ ﭼﻪ ﻣﻐــــــــﺮﻭﺭ ﺷــﺪﯾﻢ !
ﺑﯽﻭﺿﻮ ﺑﺮ ﺳﺮِ ﺳﺠﺎﺩﻩ !... ﭼﻪ ﻣﺴﺮﻭﺭ ﺷﺪﯾﻢ

ﺫﮐــــــﺮِ ﺣﻖ ﺑﺮ ﻟﺐ ﻭ ﺩﻝ ﺩﺭ ﻃﻠﺐِ ﺻﺤﺒﺖِ ﻏﯿﺮ
ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﻮﯼِ ﺧـــــــــــﺪﺍ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﯾﻢ

ﺍﺯ ﺧـــــــــــﺪﺍ ﺧُﺮﺩﻩ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﺼﻞِ ﻫﺒﻮﻁ
ﺑﯽ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ، ﻣﺠﺒـــﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ

ﺑﺲ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﯿﺮِﮔﯽِ ﺟﻬــــــﻞ ﺷﻨﺎﻭﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ
ﺩﺭ ﺷﺐِ ﺑﯽﺧﺮﺩﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﺷﺐﮐﻮﺭ ﺷــﺪﯾﻢ

ﺁﺷﭙﺰ ﺭﺍ ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻄﺒﺦِ ﻋﺸﻖ
ﻧﯿﻢِﻣﺎﻥ ﺑﯽﻧﻤﮏ ﻭ ﻧﯿﻢِ ﺩﮔــــــــﺮ ﺷﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ!

mona_rt
mona_rt
۱۳۹۴/۰۶/۳۱

ﺑﺎ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩ ﭼﻪ ﻣﻐــــــــﺮﻭﺭ ﺷــﺪﯾﻢ !
ﺑﯽﻭﺿﻮ ﺑﺮ ﺳﺮِ ﺳﺠﺎﺩﻩ !... ﭼﻪ ﻣﺴﺮﻭﺭ ﺷﺪﯾﻢ

ﺫﮐــــــﺮِ ﺣﻖ ﺑﺮ ﻟﺐ ﻭ ﺩﻝ ﺩﺭ ﻃﻠﺐِ ﺻﺤﺒﺖِ ﻏﯿﺮ
ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﻮﯼِ ﺧـــــــــــﺪﺍ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﯾﻢ

ﺍﺯ ﺧـــــــــــﺪﺍ ﺧُﺮﺩﻩ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﺼﻞِ ﻫﺒﻮﻁ
ﺑﯽ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ، ﻣﺠﺒـــﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ

ﺑﺲ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﯿﺮِﮔﯽِ ﺟﻬــــــﻞ ﺷﻨﺎﻭﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ
ﺩﺭ ﺷﺐِ ﺑﯽﺧﺮﺩﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﺷﺐﮐﻮﺭ ﺷــﺪﯾﻢ

ﺁﺷﭙﺰ ﺭﺍ ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻄﺒﺦِ ﻋﺸﻖ
ﻧﯿﻢِﻣﺎﻥ ﺑﯽﻧﻤﮏ ﻭ ﻧﯿﻢِ ﺩﮔــــــــﺮ ﺷﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ!

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۶/۳۰

عشق پرواز بلندي‌ست مرا پر بدهيد
به من انديشة از مرز فراتر بدهيد
من به دنبال دل گمشده‌اي مي‌گردم
يك پريدن به من از بال كبوتر بدهيد
تا درختان جوان، راه مرا سد نكنند
برگ سبزي به من از فصل صنوبر بدهيد
يادتان باشد اگر كار به تقسيم كشيد
باغ جولان مرا بي‌در و پيكر بدهيد
آتش از سينة آن سرو جوان برداريد
شعله‌اش را به درختان تناور بدهيد
تا كه يك نسل به يك اصل خيانت نكند
به گلو فرصت فرياد ابوذر بدهيد
عشق اگر خواست، نصيحت به شما، گوش كنيد
تن برازندة او نيست، به او سر بدهيد
دفتر شعر جنون‌بار مرا پاره كنيد
يا به يك شاعر ديوانة ديگر بدهيد

mona_rt
mona_rt
۱۳۹۴/۰۶/۲۵

یاد آن روزی که تختی و حیاطی داشتیم...
قل قل قوری و قلیان و بساطی داشتیم...

عطر آویشن، ردیف استکان های بلور....
زندگی شیرین تر از چای و نباتی داشتیم...

خانه ای گرچه کلنگی، خالی از اندوه وغم..
با خبراز حال هم شورو نشاطی داشتیم...

نم نم چنگ و رباب و گل نراقی و قمر..
هر شب جمعه که می شدسور و ساتی داشتیم...

نرده های غرق پیچک، پله پله اطلسی...
گام پاورچین و غرق احتیاطی داشتیم...

شرشر فواره روی رقص ماهی های حوض...
شوروشوق و خاطر پر انبساطی داشتیم...


mona_rt
mona_rt
۱۳۹۴/۰۶/۲۵

"مستي ما مستي از هر جام نیست"
"مست گشتن کار هر بد نام نیست"

"ما ز جام دوست، مستي مي کنیم"
"خویش را فارغ ز هستي مي کنیم"

"مي، پلیدی را ز سر بیرون کند"
"عشق را در جام دل، افزون کند"

"چون که ما مستیم و از هستي تهي"
"کي شود هستي، به مستي منتهي؟"

"مست، یعني: عاشقي بي قید و بند"
"فارغ از بود و نبود و چون و چند؟"

"چون و چند از ابلهی آید میان"
"در طریق عاشقي کي مي‌توان؟"

"مست بود و فکر هستي داشتن"
"کوه غم را از میان ، برداشتن"

"عاشقي را خود جهــان دیگریست"
"منطق عاشق همان پیغمبریست..