دیوار کاربران


asal100
asal100
۱۳۹۳/۰۲/۳۱

روزهای سختی رو میگذرونم

وقتی که نیستی همه چیز تنگ می شود

نفسم

دنیایم

دلم !


AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۲/۳۱

از کوچه پرسیدم نشانت را نمی دانست
آن کفشهای مهربانت را نمی دانست

رنجیده ام از آسمان ، قطع امیدم کرد
دنباله ی رنگین کمانت را نمی دانست

اینگونه سیب سرخ هم از چشمم افتاده ست
شیرینی اش ، طعم لبانت را نمی دانست

قیچی شدم ، بال و پرم را یک به یک چیدم
ســـَمت ِ وسیع ِ آسمانت را نمی دانست

لای ورقها ، نامه ها ، دفترچه ها گشتم
حتی کتابی داستانت را نمی دانست

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۲/۳۱

پرواز در هوای خيال تو ديدنی ست

حرفی بزن که موج صدايت شنيدنی ست

شعر زلال جوشش احساس های من

از موج دلنشين کلام تو چيدنی ست

يک قطره عشق کنج دلم را گرفته است

اين قطره هم به شوق نگاهت چکيدنی ست

خم شد- شکست پشت دل نازکم ولی

بار غمت ـ عزيز تر از جان ـ کشيدنی ست

من در فضای خلوت تو خيمه می زنم

طعم صدای خلوت پاکت چشيدنی ست

تا اوج ، راهی ام به تماشای من بيا

با بالهای عشق تو پرواز ديدنی ست

kamran_123456789
kamran_123456789
۱۳۹۳/۰۲/۳۰

تــــــــــو , تو قلبم مثل گرمای خون بودی ...
اما تـــــــــو منو مثل اشک ســــرد ترکم کردی.

راميـن
راميـن
۱۳۹۳/۰۲/۳۰

با گريه به دنیا می آیی

اما چنان زندگی کن که با خنده از دنیا بروی

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۲/۲۹

هیچ‌کس به غیر ناسزا تو را
هدیه‌ای به رایگان نمی‌دهد
کس ز فرط های و هوی گرگ و میش
دل به هی هی شبان نمی‌دهد
جز دلت که قطره‌ای است بی‌کران
کس نشان ز بی‌کران نمی‌دهد
عشق نام بی‌نشانه است و کس
نام دیگری به آن نمی‌دهد
جز تو هیچ میزبان مهربان
نان و گل به میهمان نمی‌دهد
ناامیدم از زمین و از زمان
پاسخم نه این‌، نه آن‌، نمی‌دهد
پاره‌های این دلِ شکسته را
گریه هم دوباره جان نمی‌دهد
خواستم که با تو درد دل کنم
گریه‌ام ولی امان نمی‌دهد

_SahaR_
_SahaR_
۱۳۹۳/۰۲/۲۸

ب راننده تاکسی میگم: مسیر آخرتون کجاست؟
برگشته با حرص میگه: خونمون، میای؟؟؟
ملت اعصاب مصاب ندارنا...


amin36
amin36
۱۳۹۳/۰۲/۲۵

شد کوچه به کوچه جستجو عاشق او

شد با شب و گریه رو به رو عاشق او

پایان حکایتم شنیدن دارد

من عاشق او بودم و او عاشق او

Fereshteh
Fereshteh
۱۳۹۳/۰۲/۱۱

بزرگ ترین اشتباهی که ما آدما در رابطه هامون می کنیم:
نیمه میشنویم,
یک چهارم می فهمیم،
هیچی فکر نمی کنیم؛
و دو برابر واکنش نشون میدیم........!

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۲/۱۱

روزی هزار مرتبه بازنده میشوم

از بازی ظریف تو شرمنده میشوم

اینبار فرق میکند اما به شوق برد

آماده جدال درآینده میشوم

موعود می رسد تو سفیدی ومن سیاه

بر شاه بی شکست تو تازنده میشوم

یک لحظه میخروشم و زورم نمی رسد

با این خیال خام که کوبنده میشوم

باران کیش های تو آغاز می شود

چون مرغ پرشکسته ی سرکنده میشوم

یکجا تمام قدرتم از دست می رود

تا کیش آن وزیر برازنده میشوم

می تازد اسب سرکش عشقت به هر طرف

وقتی که محو آن رخ تابنده میشوم

بی هیچ قلعه های مرا فتح می کنی

در خانه ی سیاه پناهنده میشوم

حالا میان صفحه ی تاریک زندگی

از مهره های سوخته آکنده میشوم

من مات می شوم به همین سادگی وباز

روزی هزار مرتبه بازنده میشوم