"اسفند" تافته‌ی جدابافته است!
نه می‌توان اَنگ ِ سرمایِ زمستان را به او زد، نه وصله‌ی بی‌حوصلگی غروب‌هایِ بهار به تنش می‌چسبد.
"اسفند" را باید نشست کنجِ حیاط‌خلوتِ ذهن، و عشق‌بازی کرد، با خاطراتِ دور اما ماندگار.
باید دل‌کندنِ آدم‌ها در بین راه را فراموش کرد و گذشت و دل را از کینه‌ها تکاند تا جا باز شود برای شادی‌هایِ نو...
حیف است از "اسفند" با بی‌تفاوتی عبور کنید...
به خودتان بیایید، تمام شده و رفته تا یک سال دیگر.
عطرِ "اسفند" را مهمان ریه‌هایتان کنید، عجیب بویِ نابِ زندگی می‌دهد...

همه چیز
پخته اش خوب است
مثلاً عاشقانه هایم
میان آتشِ چشمان تو

طُ یـجـایـے تـو قـلـبـم دارۍ کـہ
کـسـے نـمـیـتـونـہ داشـتـہ باشـہ

آمدن خوب است

اما هیچ چیز در خوبی

به پایِ ماندن نمی‌رسد ...

مگر آدم از زندگی چه می‌خواهد؟

جز آمدنی که بوی ماندن بدهد♥️

يه كافه ى آروم
صداى بارون
يه قهوه ى داغ و
دستاى تو!
خوشبختىِ محضه❤

‏من که عید میخوام چادر مسافرتی بردارم برم تو اتاق و فیلم های طبیعت و کوه دشت و اینا توش نگاه کنم و لذت ببرم .

+5

مباحث اصلی عید دیدنی ایرانی‌ها

۱- گیر دادن به زن گرفتن پسرها
۲- گیر دادن به شوهر کردن دخترا
۳- گیر دادن به بچه دار شدن زوج ها
۴-گیر دادن به تموم شدن درس دانشجوها


○+○+○+○+○

زندگـــے
شاید آن لبخندی ست
که دریغش کردیم...!

سهراب سپهری
*+*+*+*+*