بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
عشق واقعی چطور است؟!!!! (توصیه میکنم بخونید ....)
- تعداد نظرات : 1
- ارسال شده در : ۱۳۹۴/۰۳/۰۲
- نمايش ها : 597
چگونه باید متوجه شوید عشقی که طرف مقابل به شما ابراز می کند حقیقی است و نه از روی هوس؟
بسیاری از افراد عشق را فقط در جملات احساسی خلاصه و از معیار های واقعی آن از جمله احترام به طرف مقابل غفلت می کنند که این مساله موجب شکل گرفتن ازدواج های بی ثبات و در نتیجه افزایش آمار طلاق شده است.
علم روانشناسی دنبال تعادل رفتاری است و احساس و رفتاری را می پذیرد و سالم می انگارد که تعادل داشته باشد، بنابراین عشق ورزی به شخصیت سالم نیاز دارد.بهترین و ارزشمندترین عشق ورزی ها را از طرف کسانی مشاهده می کنیم که از نظر روانی و شخصیتی سالم هستند،بنابراین عشق و رنگ آن با لایه های شخصیتی افراد ارتباط دارد. داشتن شخصیت سالم ریشه عشق ورزی سالم است. افرادی می توانند به دیگران یا به همسر خود عشق ورزند که ابتدا به خود عشق ورزند،یعنی اساس عشق ورزی به دیگران،عشق ورزی و احترام به خود است.
داشتن ادب روانی،کلامی و رفتاری از نشانه های مهم یک جوان سالم و یک عاشق واقعی است.آیا کسی که رکیک ترین کلام را به کار می برد،تهدید می کند،آبروی خانواده را به خطر می اندازد،ایجاد مزاحمت خیابانی می کند و پیامک های گناه آلود می فرستد،می تواند عشق راستین داشته باشد؟عقده های دوران کودکی و نوجوانی بر عشق ورزی افراد تاثیر می گذارد،دختر و پسری که محبت و عاطفه والدین را تجربه نکرده اند و یا با محرومیت های شدید روانی و اقتصادی روبرو بوده اند،ممکن است نوعی بدبینی درباره زن، مرد و یا تشکیل خانواده داشته باشند که این ویژگی در عشق ورزی و آرامش افراد تاثیرگذار است.افرادی که دارای شخصیت افسرده هستند،در عشق ورزی به همسر و دیگران مشکل دارند،زیرا خود را فردی بی کفایت می دانند مگر اینکه خود را درمان کنند.
خطاهای شناختی مانعی برای عشق ورزی
داشتن خطاهای شناختی مانع بزرگی برای عشق ورزی است.تعمیم افراطی و بی اندازه،یکی از این خطاهاست بدین معنا که فرد یک اتفاق را به همه موقعیت ها تعمیم می دهد،مثلا می گوید:«همه مردها سر و ته یک کرباسند» یا «به هیچ زنی نمی شود اعتماد کرد».استدلال به روش همه یا هیچ یکی دیگر از خطاهای شناختی است.فرد در این صورت دارای تفکر دوقطبی است،مثلا می گوید:یا «باید این دختر را بگیرم یا ازدواج نمی کنم»بنابراین این افراد مطلق گرا هستند و به موفقیت های کم راضی نمی شوند یعنی کمال گرایی بیمارگونه دارند.این افراد در طول زندگی فقط ناله و شکوه می کنند،از آنچه خداوند به آنها داده تشکر نمی کنند و راضی نیستند،از این رو در زندگی زناشویی هم مشکل خواهند داشت،در صورتیکه همسر و دیگران برای آنها کاری کنند،می گویند،کم است بنابراین آرامشی هم ندارند.برخی افراد به جنبه های منفی یک موضوع می پردازند و بعد مثبت آن را رها می کنند،مثلا با دیدن یک بی علاقگی از همسر می گویند،تو اصلا مرا دوست نداری و علاقه نشان نمی دهی در حالیکه قبلا کلی به او خوبی و ابراز علاقه شده است.
بزرگ نمایی،ذهن خوانی و عجله در قضاوت و برچسب زدن از جمله عوامل دیگر خطاهای شناختی است که اگر در افراد دیده شود،مانعی برای عشق ورزی خواهد بود و باید افراد با مشاوره درمان شوند.مثبت نگری و اندیشیدن به خوبی ها را از جمله ویژگی هایی دانست که عشق ورزیدن را آسان می کند.فردی که به هستی و خالق آن نگاه مثبت دارد و به الطاف خداوند امیدوار است،به خداوند عشق می ورزد و به بندگان او هم عشق و محبت نشان می دهد.این افراد دارای شخصیت روانی سالم هستند،به خود احترام می گذارند و از لحظه های زندگی در مسیر آرامش و شکوفایی خود استفاده می کنند.مثبت نگری،ساده لوحانه زیستن نیست. باید منفی ها نیز در زندگی دیده شوند،اما نباید معطل ماند بلکه باید از موانع عبور کرد،فرد مثبت اندیش ضمن اینکه باهوش است،اجازه نمی دهد افکار منفی،وقت ارزشمند او را تلف کند،در واقع آنها به چیزهای منفی جا خالی می دهند.اضطراب و نگرانی از جمله صفاتی است که اگر به صورت افزایشی در فردی دیده شود،مانعی برای عشق ورزی خواهد بود زیرا اضطراب یک دلشوره ادامه دار است که ذهن فرد را به خود مشغول و رفتارهای او را مختل می کند.تا اضطراب فرد درمان نشود،عشق ورزی مشکل خواهد داشت،بنابراین خانواده ها باید در این باره دقت لازم را داشته باشند.
در یک رابطه سالم، هنگام نیاز طرفین به سرعت به یکدیگر کمک می کنند،بدون اینکه توقع جبران داشته باشند.آنها می توانند به راحتی به یکدیگر تکیه کرده و مطمئن باشند که در مواقع لزوم از حمایت همدیگر برخوردارند.کسانی که به یکدیگر ابراز علاقه می کنند و احساسشان واقعی است،سعی میکنند یکدیگر را به خوبی شناخته و زندگی خود را با هم تطبیق دهند. آنها هرگز قصد تغییر دادن طرف مقابل را ندارند.عشق واقعی یعنی اینکه فرد مورد علاقه را هرجور که هست قبول داشته باشید.دو نفری که مدعی اند یکدیگر را دوست دارند،معمولا در برنامهریزیهایشان یکدیگر را درنظر میگیرند.آن ها هرگز تک روی نکرده و به جای پیروی از خود خواهیهایشان، اهداف مشترکی را انتخاب می کنند.آن ها هر کاری انجام می دهند تا در نهایت با شادمانی کنار یکدیگر زندگی کنند،اما عاشق متقلب فقط به خودش میاندیشد.
در عشق واقعی دو نفر به خواستهها و ارزشهای یکدیگر اهمیت میدهند و بسیار مراقب یکدیگرند.آن ها هرگز برای رسیدن به مقاصد خود،همدیگر را به خطاکاری متهم نمیکنند.برخی افراد با قرار دادن طرف مقابل خود در وضع گناهکار بودن،سعی دارند به مقاصد خود برسند.یک عاشق واقعی هرگز چنین کاری نمیکند.
درسته قشنگ بود