یادش بخیر…
یه معلم داشتیم تو کلاس میگفت شغل ما، شغل انبیاست
منم اومدم خود شیرینی کنم
گفتم انبیا که همشون چوپانی میکردن !
نه گذاشت، نه برداشت گفت منم دارم همین کارو میکنم دیگه گوسفند
“خدا حفظش کنه زیادی رک بود…”

آﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭﯼ که مامان بابام ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ
ﻣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻧﯿﻪ که ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺸﻤﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﺑﺴﺘﻢ !
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ دیگه ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﭼﺸﻤﮕﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ

دعوا کن ...
ولی با کاغذت!
اگراز کسی ناراحتی یک کاغذ بردار و یک مداد هرچه خواستی به او بگویی روی کاغذ بنویس.
خواستی داد هم بکشی تنها سایز کلماتت را بزرگ کن نه صدایت را ...
آرام که شدی برگرد و کاغذت را نگاه کن ..
آنوقت خودت قضاوت کن!
حالا میتوانی تمام خشم نوشته هایت را با پاک کنت پاک کنی.
دلی هم نشکانده ای.
وجدانت را نیازرده ای.
خرجش همان مداد و پاک کن بود نه بغض و پشیمانی...
گاهی میتوان از کوره خشم پخته تر بیرون آمد..!!

+5

ﺩﺧﺘﺮ: ﻣﻨﻮ چه قدر ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ؟
پسر: ﻗﺪ ﺩﻧﯿﺎ
ﺩﺧﺘﺮ: ﻣﺮﺳﯽ ﻋﺰﯾﺰﻡ!
ﺣﺎﻻ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻩ “ﺩﻧﯿﺎ” ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ مخاطبه خاصشه

هوای دو نفره داشتن
نه ابر می خواهد نه باران
کافی ست حواسمان بهم باشد . . .

می ترسیدم که برگردم .

خیال می کردم اگر دوباره ببینی ام ،

با یک سیلی آبدار...

مرا خواهی کُشت !

.

.

من ! شرمندگی ! آب !

چقـــدر توبه پذیری تو..!!

East boys

✔✔من در اعماق خیالم … چه بگویم از تو
✔✔من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
✔✔چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
✔✔هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
✔✔آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
✔✔تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
✔✔چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
✔✔باز تکرار همان سوره ی ” اعطینا ” شد

❁◕ ‿ ◕❁تولدت حضرت زینـب مبارکــــ❁◕ ‿ ◕❁

http://up.hamkhone.ir/6/c9c3237408f7ec7234488a7693727981.jpg

ﮐﻞ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎشیﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﻓﻘﻂﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﻬﺎﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ.. ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﯽ.....

همه چیز را می شود حاشا کرد
جز عطــــر آن که دوستــــش داری…

شروع رسمی ترم در سایت دانشگاه: ۱۵ بهمن
حضور دانشجویان سر کلاس ها: ۱۰ اسفند
تعطیلی قبل از عید: ۱۵ اسفند
شروع کلاس ها بعد از عید: ۱ اردیبهشت
پایان کلاس ها: ۲۰ اردیبهشت
سر جمع ۲۵ روز