دیوار کاربران


ARSHIYA1996
ARSHIYA1996
۱۳۹۳/۱۱/۳۰

انکس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من گمان می کردم میگوید :دوستت دارم

ARSHIYA1996
ARSHIYA1996
۱۳۹۳/۱۱/۳۰

انکس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من گمان می کردم میگوید :دوستت دارم

ARSHIYA1996
ARSHIYA1996
۱۳۹۳/۱۱/۳۰

انکس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من گمان می کردم میگوید :دوستت دارم

ARSHIYA1996
ARSHIYA1996
۱۳۹۳/۱۱/۳۰

انکس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من گمان می کردم میگوید :دوستت دارم

ARSHIYA1996
ARSHIYA1996
۱۳۹۳/۱۱/۳۰

انکس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من گمان می کردم میگوید :دوستت دارم

ARSHIYA1996
ARSHIYA1996
۱۳۹۳/۱۱/۳۰

انکس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من گمان می کردم میگوید :دوستت دارم

ARSHIYA1996
ARSHIYA1996
۱۳۹۳/۱۱/۳۰

انکس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من گمان می کردم میگوید :دوستت دارم

ARSHIYA1996
ARSHIYA1996
۱۳۹۳/۱۱/۳۰

انکس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من گمان می کردم میگوید :دوستت دارم

zAfDa
zAfDa
۱۳۹۳/۱۱/۳۰

ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﯽ ﮎ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯ ﻋﯿﺪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ ﺏ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﺩ ﻣﻮﺍﺧﺬﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺵ ﺳﺮﭼﻬﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ..!!!

reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۳/۱۱/۲۹

تنهایی را بلندترین شاخه درخت بهتر میفهمد ،

انگار هرچه بزرگتر میشویم تنهاتریم ...

به راستی خدا از تنهایی بزرگ است یا از بزرگی تنهاست !