دیوار کاربران


mkhm
mkhm
۱۳۹۵/۰۸/۱۶


mkhm
mkhm
۱۳۹۵/۰۸/۱۶


mkhm
mkhm
۱۳۹۵/۰۸/۱۰

روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود



بیمار شد شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از



موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کردبراى



اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد.



زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت



نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان



شوهرش گفت: مرا بغل کن. زن پرسید: چه کار کنم؟



و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان ...صورتش



سرخ شد با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک



صورتش را خیس نمود. به نیمه راه رسیده بودند که زن از



شوهرش خواست به خانه برگردند، شوهرش با تعجب



پرسید: چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم. زن جواب



داد: دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند.



شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه



نخواهد شد که گفتن همان جمله ى ساده ى "مرا بغل کن"



چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده



که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است.



*عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد.



فاصله ابراز عشق دور نیست.



فقط از قلب تا زبان است و کافی است که حرف های دلتان را بیان کنید

mkhm
mkhm
۱۳۹۵/۰۸/۰۶

چی جوری بفهمونم به دلم

این تویی که رفتی از پیشم

تو رفتی از کنارم بی بهونه

تو رفتی و تنهام گذاشتی عاشقونه!!!

تو دلمو تنها گذاشتی چه آسون

حالا بگو چی کار کنم تو هستی با اون

چرا رفتی عشقم از پیشم

میدونستی نباشی من دیوونه میشم

تو ترک کردی قلبمو رفتی با عشق تازه

گرچه میدونم اونم با دلت نمیسازه

چی بگم که امونم نمیده گریه

خب بی انصاف دلم هنوز دوست داره

دلم میخواد نفرین کنم قلب سنگتو

ولی چجوری،دلم امید داره

mkhm
mkhm
۱۳۹۵/۰۷/۲۹


mkhm
mkhm
۱۳۹۵/۰۷/۲۹

غزل غزل همه از سینه تا گلو دارم
سبد سبد که نه اری سبو سبو دارم

تو پیرهن جه کنی چاک تا پیاله ناف
به پیش تاک جوان من هم ابرو دارم

هجوم چشم تو را ائتلاف مژگان بست
چنین خماری بی وقتت ارزوو دارام

چه جاوه ها که به دیوان شاعران نکنی
من این گلایه نه از تو از او ازاو دارم

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۵/۰۷/۲۸

آنانكه خوبند،
همیشه سبزند...
و آنانكه بزرگی ومحبت ،
درقلبشان جاریست
همیشه!!!
به یادمیمانند....
سبزینگی و بزرگیتان
همیشه برقرار...
عصرتون بخیر


+5

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۵/۰۷/۲۸

فراموشت کرده ام

و حالا

همه چیز عادی شده

باران که می بارد

پنجره را می بندم

دیگر یادم نیست

غروب جمعه

چه ساعتی بود !

پاییز را

تنها از روی تقویم می شناسم !

فراموشت کرده ام

اما ...

گاهی دلم برای دلتنگ ِ تو شدن

تنگ می شود

0Arta
0Arta
۱۳۹۵/۰۷/۲۸

ما حتی کهکشانمونم شیریه حالا دیگه این که زندگیه

+5

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۵/۰۷/۲۷

هیچکس بی درد...
وغصه و
گرفتاری نیست!!!
اماقشنگیش
به اینه که تو اوج
غم لبخند بزنی....
ولبخندبیاری به لب دیگران.
دلتون شاد


+5
سلام خوش اومدی چه عجب