توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
دل زمن بردی و پرسیدی :
که دل گم کرده ای ؟
عهد کردی تا من دلخسته را مرهم کن
چون تو گویی یا کنی این عهد محکم کی شود
چون مرا دلخستگی از آرزوی روی توست
این چنین دل خستگی زایل به مرهم کی شود
غم از آن دارم که بی تو همچو حلقه بر درم
تا تو از در در نیایی از دلم غم کی شود
خلوتی میبایدم با تو زهی کار کمال
ذرهای همخلوت خورشید عالم کی شود
نیستی عطار مرد او که هر تر دامنی
گر به میدان لاشه تازد رخش رستم کی شود
نظرات دیوار ها
نخستین نظر را ایجاد نمایید !