دیوار کاربران


mehrdad_2000
mehrdad_2000
۱۳۹۴/۱۱/۲۶

در ضميرت اگر اين گل ندميده است هنوز ،

عطر جان‌پرور عشق

گر به صحرای نهادت نوزيده است هنوز

دانه ها را بايد از نو كاشت .

آب و خورشيد و نسيمش را از مايه جان

خرج می بايد كرد .

رنج می بايد برد .

دوست می بايد داشت !

با نگاهی كه در آن شوق برآرد فرياد

با سلامی كه در آن نور ببارد لبخند

دست يكديگر را

بفشاريم به مهر

جام دل هامان را

مالامال از ياری ، غمخواری

بسپاريم به هم

بسراييم به آواز بلند :

- شادی روی تو !

ای ديده به ديدار تو شاد

باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست

تازه ،

عطر افشان

گلباران باد . فریدون مشیری

mona_rt
mona_rt
۱۳۹۴/۱۱/۲۲


mona_rt
mona_rt
۱۳۹۴/۱۱/۲۲



mona_rt
mona_rt
۱۳۹۴/۱۱/۲۲

دلم تنگ است از این دنیا...
چرایش را نمیدانم!
من این شعر غم افزا را...
شبی صدبار میخوانم...
چه میخواهم از این دنیا...
از این دنیای افسونگر
قسم بر پاکی دریا...
جوابم را نمیدانم! 
بهارزندگانی را...
چندین بار بوییدم...
کنون با غصه میگویم
خداوندا پشیمانم...
دلم تنگ است از این دنیا...
چرایش را نمیدانم...

mona_rt
mona_rt
۱۳۹۴/۱۱/۲۲


mona_rt
mona_rt
۱۳۹۴/۱۱/۲۲


mehrdad_2000
mehrdad_2000
۱۳۹۴/۱۱/۲۱

تقدیم به آبجی با هووش و درس خونم
http://dl.groupnew.in/wp-group/uploads/20160118/491272_JvfUy1Fc.jpg

sepide18
sepide18
۱۳۹۴/۱۱/۱۳

یواشکی میای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0Arta
0Arta
۱۳۹۴/۱۱/۱۱

رفیقم میلاد یه موبایل از این بزرگا خریده!!!
..
.
.
.
بعد گذاشته بودش رو زمین
منم فکر کردم ترازو دیجیتاله
رفتم روش وایسادم!!
هیچی دیگه بیچاره کــــــور شد
از بس گریه کرد

+5

0Arta
0Arta
۱۳۹۴/۱۱/۱۱

ايــــن دروغ بــــزرگـــــى ست كـــه مـــا
مـــحدوديـــم .....!!
تنـــها مـــحدوديـــت هــــايـــى كـــه مـــا
داريــــم ، مـــحدوديـــت هـــايـــى ســـت
كــــه ** بــــــاور ** داريــــم .

+5