دیوار کاربران


kiaaa
kiaaa
۱۳۹۳/۰۲/۱۸

خسته ام! نه این که کوه کنده باشم. نه ...! دل کنــــــــــده ام!

5+


AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۲/۱۴

خواستی که با تمام حوصله
تارهای روشن و سفید را
رشته رشته بشمری
گفتمت که دست‌های مهربانی‌ات
در ابتدای راه
خسته می‌شوند
گفتمت که راه دیگری
انتخاب کن:
دفتر مرا ورق بزن!
نقطه نقطه
حرف حرف
واژه واژه
سطر سطر
شعرهای دفتر مرا
مو به مو حساب کن!

hasan74
hasan74
۱۳۹۳/۰۲/۱۳

سلام دوس خوبم خسته نباشي!!! اگه ميتونين به بلاگ هاي منم يه سري بزني بعدشم اگه خواستي نظرم بدي ممنون ميشم موفق باشي مرسي@@@@

parsik
parsik
۱۳۹۳/۰۲/۱۳

حسنک کجایی...
سلام،بلاگ جدیدگذاشتم ممنون میشم یه سری بزنی ونظر بدی
http://www.hamkhone.ir/member/9250/blog/view/112076--/

rosva
rosva
۱۳۹۳/۰۲/۱۳

این است دنیای امروز:
نگاه کودک پر از آرزوست
نگاه جوان پر از حسرت
ونگاه سالمند پر از افسوس.
انصاف نیست دنیا آنقدر کوچک باشد که آدمهای تکراری را روزی صد بار ببینیم §

setayesh_3160
setayesh_3160
۱۳۹۳/۰۲/۰۸

آیا میدانستی که وزن قلب نهنگ بالغ بیش از 20 کیلو میباشد؟!

saye
saye
۱۳۹۳/۰۲/۰۷

می شه لطفا عکس کاورتون رو روی آواتار بگذارید.ممنون می شم

hooman606060
hooman606060
۱۳۹۳/۰۲/۰۲

TehranPars :
================ فروغ فرخ زاد ===================
گنه کردم گناهی پر ز لذت
درآغوشی که گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
گنه کردم چشم پر ز رازش
دلم در سینه بی تابانه لرزید
ز خواهش های چشم پر نیازش
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لبهایم هوس ریخت
ز اندوه دل دیوانه رستم
فروخواندم به گوشش قصه عشق
ترا می خواهم ای جانانه من
ترا می خواهم ای آغوش جانبخش
ترا ای عاشق دیوانه من
هوس در دیدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید
تن من در میان بستر نرم
بروی سینه اش مستانه لرزید
گنه کردم گناهی پر ز لذت
کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه کردم
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
==========================================

خیلی ادم باید شعورش کم باشه اینها رو بنویسه

از انسانیت بویی نبرده باشه

خوی حیوانی باشه ....

بگذریم...

TehranPars
TehranPars
۱۳۹۳/۰۱/۳۰

================ فروغ فرخ زاد ===================
گنه کردم گناهی پر ز لذت
درآغوشی که گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
گنه کردم چشم پر ز رازش
دلم در سینه بی تابانه لرزید
ز خواهش های چشم پر نیازش
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لبهایم هوس ریخت
ز اندوه دل دیوانه رستم
فروخواندم به گوشش قصه عشق
ترا می خواهم ای جانانه من
ترا می خواهم ای آغوش جانبخش
ترا ای عاشق دیوانه من
هوس در دیدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید
تن من در میان بستر نرم
بروی سینه اش مستانه لرزید
گنه کردم گناهی پر ز لذت
کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه کردم
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
==========================================

TehranPars
TehranPars
۱۳۹۳/۰۱/۳۰

================ فروغ فرخ زاد ===================
گنه کردم گناهی پر ز لذت
درآغوشی که گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
گنه کردم چشم پر ز رازش
دلم در سینه بی تابانه لرزید
ز خواهش های چشم پر نیازش
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لبهایم هوس ریخت
ز اندوه دل دیوانه رستم
فروخواندم به گوشش قصه عشق
ترا می خواهم ای جانانه من
ترا می خواهم ای آغوش جانبخش
ترا ای عاشق دیوانه من
هوس در دیدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید
تن من در میان بستر نرم
بروی سینه اش مستانه لرزید
گنه کردم گناهی پر ز لذت
کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه کردم
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
==========================================