دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۱/۰۶

برای رفع فشارهای عصبی باید دو گام برداشت:

گام نخست اینکه برای مسائل جزئی خود را ناراحت نکنید،
گام دوم اینکه بدانید همه مسائل جزئی هستند ..

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۱/۰۶

بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟
گرمی ثانیه ای خانه شدن را بلدی؟

تو که ویرانه کننده است غمت می دانم
خوردن غصّه و ویرانه شدن را بلدی؟

آنقدر سوخته قلبم که قلم می سوزد
شمع گریان شده، پروانه شدن را بلدی؟

مرغ عشقی شده دل میل پریدن دارد
بال و پر در قدمت لانه شدن را بلدی؟

می نویسم من عاشق فقط از قصّه ی تو
در غزل های من افسانه شدن را بلدی؟

اشک شب های سحر سوخته ام پیش کشت
تلخی گریه ی مردانه شدن را بلدی؟

هر کسی دیده مرا شاعر "مجنون" خوانده
تو بگو "لیلی" "دیوانه" شدن را بلدی؟

این همه ناز کشیدم بشوم معتکفت
بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۱/۰۶

سه چیز در زندگی هست که دیگر نمی توانید به دستش بیاورید:

کلمات بعد از گفته شدن
لحظه ها بعد از ازدست دادن
زمان بعد از سپری شدن...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۱/۰۳

انسان ؛

دو سال نیاز دارد
حرف زدن بیاموزد
و پنجاه سال نیازدارد
سکوت را بیاموزد...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۱/۰۳

خدایا .....

جای سوره ای به نام " عشق " در قرآنت خالی ست

که اینگونه آغاز میگردد :

و قسم به روزی که قلبت را می شکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۱/۰۳

كاش آدم ناراحت شه،
دلش بگيره،
گريه كنه،
زجه بزنه...
ولى نرسه روزى كه
مثل يه تيكه سنگ بى‌تفاوت شه....

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۱/۰۳


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۱/۰۳

تو را من ز هستی جدا دوست دارم
تـــو را بی حد و انتها دوست دارم

خیـــال تو در سینه ام گرم و جاری
تـو را همره لحظه ها دوست دارم

تو اصل وجـــــــود مرا باز خواندی
تــــــو را مثل آئینه ها دوست دارم

نگنجد در اندیشه ات ایـــــن ارادت
تو را فـــــوق پندارها دوست دارم

مـرا بی گنــــه بارها گرچه راندی
ولی باز هم من تـو را دوست دارم

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۰/۲۹

جوان سرگشته ای از
پیرمرد پرسید:
بزرگترین نیرنگ دنیا
چیست؟
پیرمرد گفت: آن است که
اختیار زندگیمان از دستمان
خارج شده و از آن
پس سرنوشت حاکم بر
زندگی شود.

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۰/۲۹

هرکجا انسانی هست
فرصتی برای
محبت کردن هست
ﺑﻪ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ
ﺭﺣﻢ ﻛﻨﻴﺪ،
ﺗﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﺪ
آن عشق که در پرده بمان
به چه ارزد؟
عشقست وهمین لذت
اظهار ودگرهیچ