دیوار کاربران


vahid2727
vahid2727
۱۳۹۵/۰۳/۰۵

تسلیم ورضا در برابرحوادث علاج ناپذیر، مهمترین توشه سفر زندگی است.

vahid2727
vahid2727
۱۳۹۵/۰۳/۰۴

گنج هائی که در قلب هستند، قابل سرقت نیستند.

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۲

از دور
دوستتــــ داشــتم…!
بــی هیــــچ
عطـــری
آغوشـــی
نگاهــی
و یا حتــی
بوســه ای…!
تنــها دوستتـــ داشــتم…!
اما حـــالا که
دور شـــدی…!
چــه کــنم
بـا ایــن همــه
وابستــگی

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۲

گل

هم گلم.هستی و هم گلدان من
کاش میبودی شبی مهمان من
ای گل زیبا و. بی همتا بیا
یک شبی را خفته در دامان من
بی سر و سامانم ای گل پیش ای
تا دهی یکدم سر و سامان من
میگذارم من تو را بر روی چشم
ای که باشد جای تو در جان من
میشوم من هرکجا قربان تو
گر که باشی بر سر پیمان من
کاش میبودی گل زیبای من
من گدای کوی و تو سلطان من
من چنان خارم که در پای تو ام
تو گلی افتاده در سامان من..

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۲

هرکس

هركس كه غريب است خريدار ندارد...

سرگشته و تنهاست دگر يار ندارد...

دانى كه چرا نيست زما نام و نشانى؟

چون هیچكس با زمين خورده دگر کار ندارد..

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۲

دلتنگی یعنی : هرچی پست

تنهایی و غمگین؟

وسنگین بذاری تو محیط مجازی دلت وا نشه

دل واموندت از دنیای واقعی گرفته..

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۲

عـــــــــــاشقش هـــستم

امــــــــــــا

حـــق ندارم نزدیم او باشم

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۲

آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد
ای وای ، های های عزا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
" بادا " مباد گشت و " مبادا " به باد رفت
" آیا " ز یاد رفت و " چرا " در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا .... در گلو شکست

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۲

غـیـرتـى شـدن بـه هـارت و پـورت کـردن
و گـیـر دادن و جـاسـوسـى کـردن نـیـسـت
غـیـرت یـعـنـى مرد مـورد عـلـاقه ات
هـیـچ وقـت احـسـاس تـنـهـایـى و بـى پـنـاهـى
نـکـنـه . ..

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۲

ر هـــیاهوی زندگی دریـــــافتم



چه دویدن هایی که فقـــــــــط پاهایم را از من گرفت



در حالیکه گویی ایســــــــتاده بودم...!!!



چه غصه هایی که فقط باعث ســـــپیدی موهایم شد!



در حالیکه قصــــــــــه ای کودکانه بیش نبود...



و دریافــــــتم کسی هست!!



که اگر بخواهــــــــــد میشود ، اگر نه نمیــــــشود...



به همیــــن ســــــــــــــادگی!



کاش نه میدویـــــــدم... نه غصــــــــه میخوردم



کاش فقــــــــــــــــــط او را میـــخواندم!!