ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻓکر ﮐﻦ ;
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﻫﺎ
ﺗﻮ ﺩﻝ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎ
ﻫﻤــــﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ “ﺧﺎﻣــــﻮﺵ ﺷـــــﺪﻥ ﻧـــﺖ”
“ﺧﺎﻣــــــﻮﺵ ﻣﯽ ﺷﯿـــــﻢ”

اگر یه تفنگ با دو تا گلوله داشتم
و توی یه اتاق با هیتلر و بن لادن و تو بودم؛
به تو دو بار شلیک میکردم!

+۵

از همه ي آدما توقع نداشته باشين حرفتونو بفهمن
خيلياشون حتي حرفيو كه خودشون ميزنن رو هم نميفهمن!

حرف‌های ما هنوز ناتمام ....
تا نگاه می‌کنی :
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن‌که با خبر شوی
لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌ شود
آی .....
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر می‌شود!

یه چیزهایی هست که آدم دوست داره فقط با یه نفر داشته باشه
با یه نفر که اهلش باشه
حالا بگو در حد یه چایی خوردن …
با اهلش که باشی دلت هم اهل میشه
حالت رو به راه میشه
دوتا اهل که با هم باشن ریزترین چیزا هم از دستشون در نمیره
ریزهای همدیگرو پیدا میکنن و به هم گره اش میزنن
اگه نا اهلش بیاد گره باز میشه …

مرا رازی است اندر دل

به خون دیده پرورده

ولیکن با که گویم راز

چون محرم نمیبینم
ممنون از دیوارای بامزتون کلی خندیدم

سلام

اره والا

حامد بهداد و داریوش خیلی جالب بود

خخخ

ممنون

شما با تیغ میفتے بہ جون دستات
من با دندون میفتم به جون لبام...!

+۵