دیوار کاربران


1373sasan
1373sasan
۱۳۹۳/۰۱/۰۸

نه از آشنایان وفا دیده ام
نه در باده نوشان صفا دیده ام
ز نامردمیها نرنجد دلم
که از چشم خود هم خطا دیده ام

jester
jester
۱۳۹۳/۰۱/۰۸

مورد داشتیم پسره با آرایش رفته بیرون! خواهرش غیرتی شده، زدتش!




1373sasan
1373sasan
۱۳۹۳/۰۱/۰۸

از وفا نام مبر ، آنکه وفا خوست کجاست ؟
ریشه عشق ، فسرد
واژه دوست ، گریخت
سخن از دوست مگو ، عشق کجا ؟ دوست کجاست ؟

1373sasan
1373sasan
۱۳۹۳/۰۱/۰۸

1373sasan :
از سگ کمتر است
وقتی ب وفایش اعتباری نیست
قلاده اش را بازکن بگذار برود... :|

❤ ▬▬+❺ ▬▬❤

تو که رفتی پریشون شد خیالم
همه گفتند که من دیوانه حالم
نمیدانند که این دیوانه در فکر شفا نیست
که هرچی باشه اما بی وفا نیست

NeDa
NeDa
۱۳۹۳/۰۱/۰۷

از سگ کمتر است
وقتی ب وفایش اعتباری نیست
قلاده اش را بازکن بگذار برود...

❤ ▬▬+❺ ▬▬❤

sarakhanum
sarakhanum
۱۳۹۳/۰۱/۰۷

مقابل پنجره ات نرده کشیده ای
تا عاشقانت دخیل ببندند
و من بیمناکم از
کلیدی که قفل احساست را بگشاید
و دستیکه پنجره ات را

alizjon
alizjon
۱۳۹۳/۰۱/۰۴

حس قشنگیه

یکی نگرانت باشه

یکی بترسه از اینکه یه روز از دستت بده.

سعی کنه ناراحتت نکنه،

وقتی ازش جدا میشی :پیام بده

عزیزدلم رسید؟

قشنگه :یهو بغلت کنه،

یهو.. توی جمع.. درگوشت بگه دوست دارم!

بگه که حواسم بهت هست.

ازت حمایت کنه...

seashell
seashell
۱۳۹۳/۰۱/۰۴

ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·

خدایا دلم به سان قبله نماست ؛

وقتی عقربه اش به سمت “تــــو”می ایستد ،

آرام می شود …

ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·
http://www.hamkhone.ir/member/16579/blog/view/96437/

بهترین را براینان آرزو میکنم
ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·


sobhanazarpoor
sobhanazarpoor
۱۳۹۳/۰۱/۰۴

http://www.hamkhone.ir/member/24835/blog/view/96376--/

hadi2008jjg
hadi2008jjg
۱۳۹۳/۰۱/۰۴

عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی

دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال

عشق بیشتر از غریزه آب می‌خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است

دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می‌گیرد

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل‌ها و عبور سال‌ها بر آن اثر می‌گذارد

دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می‌کند

عشق طوفانی و متلاطم است

دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت

عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست

دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر می‌رود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می‌کند و باخود به قله‌ی بلند اشراق می‌برد

عشق زیبایی‌های دلخواه را در معشوق می‌آفریند

دوست داشتن زیبایی‌های دلخواه را در دوست می‌بیند و می‌یابد

عشق یک فریب بزرگ و قوی است

دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق

عشق در دریا غرق شدن است

دوست داشتن در دریا شنا کردن

عشق بینایی را می‌گیرد

دوست داشتن بینایی می‌دهد

عشق خشن است و شدید و ناپایدار

دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار

عشق همواره با شک آلوده است

دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر

از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می‌شویم

از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر

عشق نیرویی است در عاشق،که او را به معشوق می‌کشاند

دوست داشتن جاذبه ای در دوست، که دوست را به دوست می‌برد

عشق تملک معشوق است

دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست

عشق معشوق را مجهول و گمنام می‌خواهد تا در انحصار او بماند

دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز می‌خواهد و می‌خواهد که همه‌ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند

در عشق رقیب منفور است،

در دوست داشتن است که: ”هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”

عشق معشوق را طعمه‌ی خویش می‌بیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید

و اگر ربود با هر دو دشمنی می‌ورزد و معشوق نیز منفور می‌گردد

دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است

یک ابدیت بی مرز است، که از جنس این عالم نیست