بلاگ كاربران


  • madar

  • مادر مادر من فقط یك چشم داشت. من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بوداون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پختیك روز اون اومده بود دم در مدرسه كه به من سلام كنه و منو با خود به خونه ببرهخیلی خجالت كشیدم. آخه اون چطور تونست این كار رو بامن بكنه ؟  …
  • tanhayi...

  • میدونی تنهایی یعنی چی؟؟؟♫ تنهایی یعنی توی مسافرت همه 2 تا چَمِدون جَمع کنن تو فقط هندزفری و گوشیت رو برداری ...تنهایی یعنی شبا وقتی میخوای بخوابی به نداشتنش فکر کنی ...♫تنهایی یعنی وقتی یه جایی همه میخندن تو لبخند بزنی ...تنهایی یعنی فقط حق داشته باشی زیر چشمی نگاهش کنی ...تنهایی یعنی وقتی روی تمام کتابایی که میخونی عکس قلب شکسته بکشی ...تنهایی یعنی بخوای داد بزنی ولی کَسی نباشه آرومت کنه ... …