دیوار کاربران


naser1350
naser1350
۱۳۹۳/۱۲/۲۰

همیشه دعا کنید :
چشمانی داشته باشید
که بهترین ها را در آدم ها ببیند
قلبی ، که خطاکار ترین ها را ببخشد
ذهنی ، که بدیها را فراموش کند
و روحی که هیچگاه ، ایمانش به خدا را از دست ندهد . . .
صبح قشنگ زمستونیتون بخیروشادی

8metri16
8metri16
۱۳۹۳/۱۲/۱۱

هیچوقت قرصهائی که دل آدم را خوب میکنند

جای خوبیهائی که دل آدم را قرص میکنند را نخواهند گرفت

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،مهــــــــــــربـــــــــــــــــون بــــــاش،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۳/۱۱/۱۹

صبح یعنى صراحت ابراز عشق،
به آنهایی که دوستشان داریم..
امروز همه را دوست بدار..
ببخش..
ایمان داشته باش..
ترسها را بیرون بریز..
خدا را صدا بزن..
امروز روز موفقیت توست به شرط خندیدنت..
بخند…
تو در آغوش خدایى….

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۳/۱۱/۱۱

دلت را خانهٔ مـا کن، مصفّـا کردنش با من به من درد دل افشا کن، مـداوا کردنش با من
اگر گم کرده‌ای ای دل، کلید استجــابت را بیا یک لحظه با ما باش، پیــدا کردنش با من
بیفشان قطره‎ی اشکی که من باشم خریدارش بیاور قطره‌ای اخــلاص، دریـــا کردنش با من
اگر درها به‌رویت بسته شـد دل بد مکن بازآ درِ این خانه دق‌البـاب کُـــن ، واکردنش با من
به ما گو حاجت خود را، اجـابت می‌کنم آنی طلب ‎کن هرچه می‌خواهی، مهیّـــا کردنش با من
بیا قبل از وقـوع مرگ روشـن کن حسابت را بیاور نیک وبد را جمـع ، منها کردنش با من
چو خوردی روزی امروز ما را شـکر نعمت کن غم فردا مخور، تأمیــن فـــردا کردنش با من
به قـرآن آیهٔ رحمت فـراوان است ای انسان بخوان این آیه را، تفسیر و معنا کردنش با من
اگر عمری گنـه کردی، مشو نومیــد از رحمت تو توبه نامه را بنویس، امضـا کردنش با من
صبح قشنگ زمستونیتون بخیروشادی

naser1350
naser1350
۱۳۹۳/۱۱/۰۷

بیخودی پرسه زدیم، صبحمان شب بشود

بیخودی حرص زدیم،سهممان کم نشود

ما خدا را با خود، سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم

ما به هم بد کردیم، ما به هم بد گفتیم

ما حقیقت هارا، زیر پا له کردیم

...و چقدرحظ بردیم، که زرنگی کردیم

روی هرحادثه ای، حرفی از مهر زدیم

از تو من میپرسم ، ما که راگول زدیم؟؟؟

naser1350
naser1350
۱۳۹۳/۱۱/۰۵

کسانی که شما را دوست دارند

حتی اگر هزار دلیل برای رفتن داشته باشند ترکتان نخواهند کرد

آنها یک دلیل برای ماندن خواهند یافت

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۳/۱۱/۰۵

در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت در حالی که گویی ایستاده بودم و چه غصه هایی که سپیدی موهایم را حاصل شد در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود دریافتم کسی هست که اگر بخواهد می شود و اگر نه نمی شود به همین سادگی…
صبح قشنگ زمستونیتون به خیروشادی

naser1350
naser1350
۱۳۹۳/۱۱/۰۵

برادران یوسف وقتی می‌خواستند یوسف را به چاه بیفکنند یوسف لبخندی زد

یهودا پرسید: چرا خندیدی ؟ این جا که جای خنده نیست

یوسف گفت : روزی در فکر بودم چگونه کسی می‌تواند به من اظهار دشمنی کند با این که برادران نیرومندی دارم ؟

اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که غیر از خدا تکیه گاهی نیست …

" ای دل پاره پاره ام , دیدن اوست چاره ام "
" اوست پناه و پشت من , تکیه بر این جهان مکن "

naser1350
naser1350
۱۳۹۳/۱۱/۰۳

ﮔﻨﺠﺸﮑﯽ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﺪ
ﻭ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺸﺖ !
ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :
ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ؟
ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﭼﺸﻤﻪ ﺁﺑﯽ ﻫﺴﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻣﺮﺗﺐ ﻧﻮﮎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺁﺗﺶ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻡ ...
ﮔﻔﺘﻨﺪ :
ﺣﺠﻢ ﺁﺗﺶ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﺁﺑﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺁﺏ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﮔﻔﺖ :
...ﺷﺎﯾﺪ ﻧﺘﻮﺍﻧﻢ ﺁﺗﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ،
ﺍﻣﺎ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﺪ :
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻣﯽ ﺳﻮﺧﺖ ﺗﻮ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ؟
ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﺪﻡ :
ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ !!!!!
ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﮔﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ ﺷﺐ،
ﺍﮔﺮ ﮔﻢ ﺷﺪ ﻫﺮﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻧﻴﺴﺖ ..

naser1350
naser1350
۱۳۹۳/۱۱/۰۳

رکودکی که لنگه کفشش را دریا از او گرفته بودروی ساحل نوشت
،
دریا دزد کفشهای من

...مردی که ازدریاماهی گرفته بود ،روی ماسه ها نوشت

.دریا سخاوتمندترین سفره هستی

موج آمد و جملات را با خود شست .....

تنها برای من این پیام را گذاشت که

برداشتهای دیگران در مورد خودت را ،در وسعت خویش حل کن تا دریا باشی

،،،،،،،،،،،،،،،،مهـــــــــــربـــــــون بـــــــــاش،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،