بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    داستان کوتاه..

  • تعداد نظرات : 4
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۱۲/۰۱
  • نمايش ها : 262

این خاطره از یکی از اساتيد قديمي دانشکده متالورژی دانشگاه صنعتی شريف نقل شده است:
يک بار داشتم ورقه های امتحانی دانشجوها رو تصحيح مي كردم، به برگه اي رسيدم که نام و نام خانوادگي نداشت. با خودم گفتم ايرادي ندارد. بعيد است که بيش از يک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگه ها با ليست دانشجويان صاحبش را پيدا مي كنم.
تصحيح کردم و 17.5 گرفت. احساس کردم زياد است! کمتر پيش مي آيد کسي از من اين نمره را بگيرد. دوباره تصحيح کردم 15 گرفت!
برگه ها تمام شد؛ با ليست دانشجويان تطابق دادم اما هيچ دانشجويي نمانده بود. تازه فهميدم "کليد" آزمون را که خودم نوشته بودم تصحيح کردم!
نكته: اغلب ما نسبت به ديگران سخت گيرتريم تا نسبت به خودمان.

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


mehdi2191
ارسال پاسخ


دمش گرم با این تصحیح کردنش

shayan1360
ارسال پاسخ
_janan_
ارسال پاسخ

هه ....
از اون استادا بوده هااا ...

Amir_omidi
ارسال پاسخ

سپاس!