بلاگ كاربران
... و من دوباره دراز به دراز، بر تخت خواب شاهانه ی تخیلات، در قصر افکار...
.
...ابرها در هم قل میخورند، پیچ میخورند، یکی میشوند...
.
...خوابیدم؟ نه، بیدارم...بیدارم؟؟ نه، در حرکتم...
.
...از شرق به غرب، از شمال به جنوب، ابرها همه جا رفته اند! راستی، چرا از شرق به غرب نه از غرب به شرق؟...
.
...و من دوباره با رویای پرواز، بر زمین گرد و قلمبه ی خودمان، یک قدم پس از دیگری...
.
...زیباست نه؟ باد را میگویم. میتوانی تصورش کنی؟ من میتوانم...
.
...پرش از روی گودال های واقعیت..حواست باشد ها! شلپی نیافتی! و دوباره یک قدم پس از دیگری...
...من فکر میکنم باد هم مانند حباب، هزار رنگ دارد. یک لحظه آبی، یک لحظه بنفش، یک لحظه صورتی... میدانستی باد هم قل میخورد؟؟ درست مثل کدو قل قلی داستان ها، اما روی هوا! فکر کنم برای همین صدایش فرق دارد...
.
...قدم هایم مرا به قطب جنوب رسانده. پس من الان به معنای واقعی معلقم...اما در چی؟؟...
.
...صدای باد را تو هم میشنوی؟
صدایت میزند؟
چه میخواهد؟
چه میگوید؟
منتظر من نیست؟منتظر تو چطور؟...
.
...همچی اینجا به سرعت اتفاق می افتد. یخ ها آب میشوند، میشکنند، شناور میشوند، به همدیگر میخوردند...
.
...نظریه ای دارم. شاید، اگر سرعت باد خیلی زیاد باشد، تونل زمان باز شود؟...
.
...اینجا میشود کلی برف بازی کرد...
.
...چرا باد را باد نامیده اند؟ جریانش چیست؟ از کجا آمده این نام؟ چرا باد باد شده و خورشید خورشید؟...
.
...اینجا باد خیلی شدید است. فکر کنم تا وقتی قدم بعدی را بردارم یخ بزنم...
.
.
.
...و من دوباره دراز به دراز، بر تخت خواب شاهانه ی تخیلات، از سفر برگشته ام...
.
...فکر کنم نظریه ام اثبات شد...
نمیدونم چرا با حس عجله داشتن خوندمش:-؟ زود از هر قسمت به قسمت بعد میرفت، خودت اینطور خواستی؟ یا متن خلاصه شده ی متن بزرگتریه؟ یا نه کلا فی البداهه همین متن اومده؟یا اصلا حس من اشتباه بود:-؟
با اینکه من متن های ادبی طولانی رو دوست ندارم ولی فکر کنم متن شما جای پردازش و تفسیر بیشتری رو داره.
پیشنهاد دوم: به جای "همچی" بنویس " همه چیز"
اما جان خیلی با استعدادی:):دست دست از کمک یه نویسنده بهره ببر و خودت رو ارتقا بده، حتما پیشرفت چشمگیری پیدا میکنی.آفرین:-*
نمیدونم چرا با حس عجله داشتن خوندمش:-؟ زود از هر قسمت به قسمت بعد میرفت، خودت اینطور خواستی؟ یا متن خلاصه شده ی متن بزرگتریه؟ یا نه کلا فی البداهه همین متن اومده؟یا اصلا حس من اشتباه بود:-؟
با اینکه من متن های ادبی طولانی رو دوست ندارم ولی فکر کنم متن شما جای پردازش و تفسیر بیشتری رو داره.
پیشنهاد دوم: به جای "همچی" بنویس " همه چیز"
اما جان خیلی با استعدادی:):دست دست از کمک یه نویسنده بهره ببر و خودت رو ارتقا بده، حتما پیشرفت چشمگیری پیدا میکنی.آفرین:-*
سلام صبایی
از نظرت خیلی ممنونم... مرسی که درکش کردی
راستش این متن یک حالت رها کردن داشت... خودمو آزاد کردم از اون قید و بندهایی که خودم برای خودم ساخته بودم.
همین که نوشتمش بلاگش کردم.
خواستم ببینم اینجور متن ها چه بازخوردی داره؟
متنش طولانی تره... روش کمی بیشتر کار کردم... اما مدلشه... خیلی گذرا و عجله ایه... انگار نمیتونی چشمتو کنترل کنی و همینجور میره... شاید حتی بدون اینکه کامل درکش کرده باشی که داری چی میخونی!
ممنونم از پیشنهادت... راست میگی
و بازم ممنونم از تعریفت... راستش نوشته های من خیلی دلیه نمیدونم میخوام جدی تر بگیرمش یا نه... فعلا نقاشی و سفالگری رو دارم
مرسی از نظرت صبایی
من، زاده ی باااد شدیدم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الکی مثلا تونل زمانم!!!
سلام
تونل زمان ذهن اما خانم!!!
وجود داخلی داره پس!!
اهان چه جالب
خداروشکر که تونل زمان شما حالت شیب دار داره
و اولش سربالایی سیر میکنین و وقتی به انتهاش میرسین
مثل سرسره سر میخورین و برمیگردین به جای اول!!!
وگرنه اگه تونل دیگه ای بود ممکن بود زبونم لال دستم لال که تایپ میکنه
توی سیاه چال و چاله اش میفتادین
قشنگ بود
مرسی
خیلی زیبا بود، و قوی.قوی تر از متن های قبلی.متنت جدیده؟مال بعد از غیبت صغری! در همخونه است؟ اگه اینطوری باشه که برو در فکر غیبت کبری، چون باعث پیشرفتت شده
نمیدونم چرا با حس عجله داشتن خوندمش:-؟ زود از هر قسمت به قسمت بعد میرفت، خودت اینطور خواستی؟ یا متن خلاصه شده ی متن بزرگتریه؟ یا نه کلا فی البداهه همین متن اومده؟یا اصلا حس من اشتباه بود:-؟
با اینکه من متن های ادبی طولانی رو دوست ندارم ولی فکر کنم متن شما جای پردازش و تفسیر بیشتری رو داره.
پیشنهاد دوم: به جای "همچی" بنویس " همه چیز"
اما جان خیلی با استعدادی از کمک یه نویسنده بهره ببر و خودت رو ارتقا بده، حتما پیشرفت چشمگیری پیدا میکنی.آفرین
اصلن میدونید من کی هستممم؟؟؟؟!!!
من، زاده ی باااد شدیدم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الکی مثلا تونل زمانم!!!
سلام
تونل زمان ذهن اما خانم!!!
وجود داخلی داره پس!!
اهان چه جالب
خداروشکر که تونل زمان شما حالت شیب دار داره
و اولش سربالایی سیر میکنین و وقتی به انتهاش میرسین
مثل سرسره سر میخورین و برمیگردین به جای اول!!!
وگرنه اگه تونل دیگه ای بود ممکن بود زبونم لال دستم لال که تایپ میکنه
توی سیاه چال و چاله اش میفتادین
قشنگ بود
نظریه
حدس یا نظریه؟
تو بیشتر تو بیشتر
مرسی بتی
لطف داری
تخیلاتتو قوربون