دیوار کاربران


melisa11
melisa11
۱۳۹۲/۱۱/۲۳

◆◇ ❀✿◆◇❀✿ ◆◇ ❀✿◆◇ ❀✿◆◇

گاهی گمــان نمـی کنـی و مـی شـود

گاهی نـمـی شــود کــه نـمـی شــود

گاهی هـزار دوره دعـا بی اجـابت است

گاهی نگفته قـرعه به نام تـو مـی شود

گاهی گدای گدایی و بخت با تـو نیست

گاهی تمـام شهـر گـدای تـو مـی شود

◆◇ ❀✿◆◇❀✿ ◆◇ ❀✿◆◇ ❀✿◆◇

ـــــــــــــــــــــــــــ5+ـــــــــــــــــــــــــــ

SoGanD_20
SoGanD_20
۱۳۹۲/۱۱/۲۳

بیمار شده ام

هر لحظه یک قرص فراموشی

یک پارچ آب ِ بی خیالی هم رویش..

+5

_SahaR_
_SahaR_
۱۳۹۲/۱۱/۲۳

شبکه پویا هرشب لالایی میذاره پسر خاله ی دوساله ی من به جای اینکه بکپه راحت شیم،
.
.
.
.
.
پا میشه میرقصه انرژیش دوبل میشه کصافط !!! ^_^

elisa
elisa
۱۳۹۲/۱۱/۲۳

نمیدونم چه رمزیه لامصب...
بعضیا میگن “عزیزم” انگار فحش دادن، ولی بعضیا به آدم میگن ” دیوونه ” انگار دنیا رو به آدم دادن...

Toska
Toska
۱۳۹۲/۱۱/۲۳

آهی کشید غم زده پیری سیپد موی،
افکند صبحگاه در آیینه چون نگاه
در لا به لای موی چو کافور خویش دید:
یک تار مو سیاه؛

در دیدگان مضطربش اشک حلقه زد
در خاطرات تیره و تاریک خود دوید
سی سال پیش نیز در آیینه دیده بود
یک تار مو سپید؛

در هم شکست چهره محنت کشیده اش،
دستی به موی خویش فرو برد و گفت : ”وای!“
اشکی به روی آیینه افتاد و ناگهان
بگریست های های؛

دریای خاطرات زمان گذشته بود،
هر قطره ای که بر رخ آیینه می چکید
در کام موج، ناله جانسوز خویش را
از دور می شنید.

طوفان فرونشست…ولی دیدگان پیر،
می رفت باز در دل دریا به جست و جو…
در آب های تیره اعماق، خفته بود:
یک مشت آرزو!

************************

پدرم میگفت:

محبتت را به برگ ها سنجاق مزن

که باد با خود می بَرد...

محبتت را به آب جویی بریز

که با ریشه ها عجین شود...

ریشه ها هرگز اسیر باد نیست...



مادرم میگفت:

پروانه ی محبتت را

به تار عنکبوتی بینداز که سیر نباشد...

محبتت را به خانه ی دلی بنشان

که خیال بیرون شدن ندارد...

و یاد معلمم بخیر...

هر وقت به آخر خط میرسیدم میگفت:

نقطه سر خط...

مهربان تر از خودت

با دیگران باش...

***********************

+++++5+++++


3pehr24
3pehr24
۱۳۹۲/۱۱/۲۳

http://www.hamkhone.ir/account/blog/edit/85832/
ممنون میشم از نگاهت

shadeh
shadeh
۱۳۹۲/۱۱/۲۳

برای گلات منون دوست عزیز....................ممنون

47atena
47atena
۱۳۹۲/۱۱/۲۳

آوای باد انگار آوای خشک سالیست

دنیا به این بزرگی ، یک کوزه سفالیست

باید که عشق ورزید ، باید که مهربان بود

زیرا که زنده ماندن هر لحظه احتمالیست ...

بلاگ ولنتاین گذاشتم ممنون میشم نظر بدی

froool
froool
۱۳۹۲/۱۱/۲۲

ما آدما هنوز هم مثله بچگیمون

هر کی بیشتر باهامون بازی کنه رو

بیشتر دوسش داریم !

ahad75tr
ahad75tr
۱۳۹۲/۱۱/۲۲

برای خودت زندگـــی کن

کسی که تـو را " دوست" داشته باشد ...

با تـو " می مانـد "

برای داشتنت " می جنگد "

اما اگر دوستت نداشته باشد به هر بهانه ای می رود ...!