یه بار بابام گفت برو چایی بریز، منم گفتم تو نزدیکتری به آشپزخونه تو برو بریز بیار بخوریم! پا شد رفت اون سر پذیرایی نشست گفت حالا تو نزدیک تری، تو برو بریز بیار بخوریم...

من هرموقه میرم دسشویی عمومی،از اون یارویی که دم در میشینه پول میگیره میپرسم،،
.
.
.
.
.
.
.
.
..کارت خوان پارسیان دارید یا نه،اگه نداشته باشه نمیرم جیش کنم شوخی که نیست،قضیه ی سفر به دور دنیاست

+5

من" دوست "زیاد دارم

همگی خوبند

مهرشان جاریست

به خلوص چون بارانند،

به لطافت همتای سبزه

مثل آینه صاف و زلال

اما...

یک دوتاشان جور دیگر هستند،

انگار ناب ترند یا...

کمی بیشتر حرف دلم را می فهمند

با بودنشان دل من قرص تر است انگار

بند دلم را به خودشان گرۀ کور زده اند.

کاش این گره هیچ وقت باز نشود

من این گره را دوست دارم

می خواهم

همین جا

بگویم بهشان:

"نکند یک وقت بگیرید خودتان را از من..."

5+

مینویسم نامه ای و روزی از اینجا میروم*

با خیال او ولی تنهای تنها میروم*

در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی؟*

شاید او بگوید لایق من نیستی*

مینویسم من که عمردی با خیالت زیستم*

کاهی از من یاد کن* حالا که دیگر نیستم*

دنیای حقیقی و مجـازی نـداره …..اونـیـکـِـه عــَنــه هـمـه جـا عـــَـنـه

+5

عشق را پرسیدم چرا اینقدر مرا خسته می کنی؟ جواب داد
.
.
.
.
.
نه واقعا دنبال این هستین که عشق چه جوابی داد مگه عشق می تونه حرف بزنه؟؟؟!

گاهی وقتا دلم می خواهد بگويم: من رفتم..... باهات قهرم..... ديگه تمومه..... ديگه دوست ندارم....!! چقدر دلم می خواهد بشنوم: کجا بچه ی لوس..... غلط ميکنی بری..... مگه دسته خودته..... رفتن به اين راحتی نيست..... اما.....!! نمی دانم که چه حکمتی است که آدمی هميشه اينجور وقتا ميشنود: به جهنم!!!!

وقتی به عقب بر میگردی.....
میبینی الان جای بعضیا تو زندگیت خالی نیست که هیچ......
همون موقعشم زیادی بوده.....

5+

http://www.hamkhone.ir/account/blog/edit/102215

بلاگ جدیدمه ممنون میشم سر بزنی