بلاگ كاربران


هنوز به دیدار خدا می روند ... خدایی که در یک مکعب سنگی خود را حبس کرده !!

 
خدا همین جاست ، نیازی به سفر نیست !

 
خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند ،خدا در دستان مردی است که نابینایی رااز خیابان رد می کتد ،

 
خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد ،

 
خدا در جمله ی " عجب شانسی آوردم"است !!

 
خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو!!

 
خدا کنار کودکی است که می خواهداز فروشگاه شکلات بدزد !!

 
خدا کنارساعت کوک شده ی توست، که می گذارد 5 دقیقه بیشتر بخوابی!!

 
از انسانهای این دنیا فقط خاطراتشان باقی می ماند و یک عکس با روبان مشکی ، از تولدت تا آن روبان مشکی ، چقدر خدا را دیدی ؟!

 
خدا را 7 بار دور زدی یا زیر باران کنارش قدم زدی ؟

 
خدا همین جاست ، نه فقط در عربستان!

 
خدا زبان مادری تو را می فهمد ، نه فقط عربی را !.......... خدایا دوستت دارم...!

 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


نخستین نظر را ایجاد نمایید !