توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
اشکم ولی به پای عزیزان چکیده ام خارم ولی به سایه ی گل آرامیده ام با یاد رنگ و بوی تو نوبهار عشـــق همچو بنفشه سر به گریبان کشیده ام چون خاک در هوای تو از پا افتاده ام چون اشک در قفای تو با سر دویده ام من جلوه ی شباب ندیدم به عمر خویش از دیگران حدیث نوجوانی شندیدهام از جام عافیت میِ نابی نخورده ام و ز از شاخ آرزو ،گل عیشی نچیده ام مو ی سپید را فلکم رایگــان نداد این ریشه را به نقد جوانی خریده ام ای سر وپای بسته به آزادگی مناز آزاده من که از همه عالم بریده ام گر می گریزم از نظر مردمان،رهــی عیبم مکن که ٱهوی مردم ندیده ام..
نظرات دیوار ها
نخستین نظر را ایجاد نمایید !