دست‌ها را مي‌توان بست، تن‌ها را مي‌توان خسته كرد، روح‌ها را مي‌توان آزرد، مي‌توان زنان را ترساند و مردان را اخته كرد، مي‌توان لشكري آراست و يمين و يسار آن را به دروغ و ريا سپرد، چشم‌ها را مي‌توان سحر كرد، مي‌‌توان از ساده‌دلان، ارتشي به هيبت كوه و آهن ساخت، هيچ دست و دلي نيست كه هرگز نلرزد، مي‌توان خط‌كش حقيقت و عدل را شكست و تازيانه برداشت ... اما با لشكر سيل‌آساي واقعيت‌ها چه مي‌توان كرد؟

رضا_بابایی

زندگی خیلی چیزها یادمان می‌دهد و ما مقصریم که یاد نمی‌گیریم و بارها و بارها
در همان تله‌ی شیرین گرفتار می‌آییم...

کارلوس_فوئنتس

555+

درود به همه دوستان عزیزم
تبریک گفتن در روزگاری که این چنین بر ما گذشت و شرایط زندگی را برای تک تک ما تلخ کرد کار آسونی نیست،زیرا که مردگان این سال عاشق ترین زنده گان بودند.
اما از اونجایی که هیچ ضمانتی به دیدن بهار بعد هم نیست باید عرض کنم سال نو مبارک.
بالاخره به گواه تاریخ فرهنگ ها بر حکومت ها غالب خواهند شد.
به امید سالی سرشار از پیروزی همراه با آگاهی.
نوروزتان،نوروز عقاید و اندیشه های تان باد.
"سنَحیا بعد کُرباتنا ربیعا، کاننا لم نذق بالأمس مُراً"

پس از اندوه‌های‌مان همچون بهار زنده خواهیم شد، انگار که هرگز مزه‌ی تلخی را نچشیدیم ..

سال نو مبارک

هفت سین حضرت حافظ

سين  اول : 
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد ...

سين دوم :
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد ...

سين سوم :
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند ...

سين چهارم :
سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیده روشنایی ...

سين پنجم:
ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود
این بحث با ثلاثه غساله میرود ...

سين ششم:
ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
کار چراغ خلوتیان باز درگرفت ...

سين هفتم :
سالها پیروی مذهب رندان کردم
تا به فتوای خرد حرص به زندان کردم ...

بهار ۱۴۰٢ خورشیدی
خجسته باد ...

جهان بازتابی از خود ماست.

وقتی از خود بیزاریم،از همه بیزاریم

و وقتی به همین که هستیم

عشق می ورزیم،

تمام جهان به نظر فوق العاده و

دوست داشتنی می آید

روزگاران تان خوش