دیوار کاربران


alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۷/۲۱

وابسته شدم به تو ، بی آنکه بدانم

“وابستگیها”

وام های کوتاه مدتی هستند

با بهره های سنگین . . .

************

بلاگ جدیدم : تست خودشناسی: دیداری، شنیداری یا لمسی هستید؟…

http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/58277/

دوست عزیز لطفا بخون و با اون طبع لطیفت یک نظر خوشگل بنویس * مرسی عزیز

sayeh
sayeh
۱۳۹۲/۰۷/۱۵

آری خورشید ثابت کرد :

حتی طولانی ترین شب نیز با اولین

تیغ درخشان نور به پایان می رسد ،

حتی اگر به بلندای یلدا باشد ...

بیدار و امیدوار باش

خورشیدی در راه است

melisa11
melisa11
۱۳۹۲/۰۷/۱۴

«سعی نکن انسان موفقی باشی،

بلکه سعی کن انسان ارزشمندی باشی.»

"آلبرت انیشتن"

sayeh
sayeh
۱۳۹۲/۰۷/۱۳

برایت رویاهایی آرزو می‏کنم تمام نشدنی
و آرزوهایی پرشور
که از میانشان چندتایی برآورده شود.
برایت آرزو می‏کنم که دوست داشته باشی
آنچه را که باید دوست بداری
و فراموش کنی
آنچه را که باید فراموش کنی.
برایت شوق آرزو می‏کنم. آرامش آرزو می‏کنم.
برایت آرزو می‏کنم که با آواز پرندگان بیدار شوی
و با خنده‏ ی کودکان.
برایت آرزو می‏کنم دوام بیاوری
در رکود، بی ‏تفاوتی و ناپاکی روزگار.
بخصوص برایت آرزو می‏کنم که خودت باشی.

از: ژاک برل
ترجمه از: نفیسه نواب‏پور

mozhgan2013
mozhgan2013
۱۳۹۲/۰۷/۱۳

شما یادتون نمیاد...وقتی معلم برای درس پرسیدن اسم بالایی یا پایینیمون رو میخوند، حس معجزه بهمون دست میداد

sayeh
sayeh
۱۳۹۲/۰۷/۱۳

او را که رو به نور می رود
دیگران
تاریک می بینند..

"علیرضا روشن"

3pehr24
3pehr24
۱۳۹۲/۰۷/۱۰

یک مکالمه ی واقعی:
- ﺗﻮ ﮐﯿﺸﯽ؟
– ﻧﻪ ﺗﻬﺮﺍﻧﻢ
- ﻧﻪ! ﻣﯿﮕﻢ ﺗﻮ ﮐﯿﺸﻤﯿﺸﯽ؟؟ !!
– ﺧﻮﺩﺕ ﮐﯿﺸﻤﯿﺸﯽ ﮐﺼﺎﻓﻂ !!!
- ﻧﻪ! ﻣﻨﻈﻮﺭﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﯿﺶ ﻣﯿﺸﯽ؟؟؟؟
– ﺁﻫﺎﺍﺍﺍﺍ ! ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﻫﺴﺘﻢ !!!

UNnormal
UNnormal
۱۳۹۲/۰۷/۱۰

آخه از پاییز
نه هوای ۲نفرش،
نه کوچه های پربرگش
نه گریه های تنهاییش
نه بارون های عاشقانه
هیچ کدوم به ما نرسید
لا مصب فقط حساسیت فصلیش افتاد به ما کصافط

UNnormal
UNnormal
۱۳۹۲/۰۷/۱۰

فـــــاسد بـــودن فقط به تـــــن فـــــروشی نیست
گاهی وقت ها به فـــــروختن خـــــاطرات قدیمی به بهـــــای ورود یکــ تــــازه وارد است
+++++

3pehr24
3pehr24
۱۳۹۲/۰۷/۱۰

تو این فیلم خارجیا می خوان بچه رو شاد کنن یه دونه شکلات در میارن میدن بهش،حالا عموی ما می خواست ما رو شاد کنه پلکاشو برمی گردوند ما عین سگ می ترسیدیم