بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
او هم رفت... مرتضی پاشایی..
- تعداد نظرات : 7
- ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۸/۲۴
- نمايش ها : 423
يكي هست
يكي هست تو قلبم كه هر شب واسه اون مي نويسم
اون خوابه
نمیخوام
بدونه
واسه اونه که قلب من اینهمه بیتابه
یه کاغذ
یه خودکار
دوباره شده همدم این دل دیونه
یه نامه
که خیسه
پر از اشک و باز کسی اون و نمیخونه
یه روز همین جا توی اتاقم
یدفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم اخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم درو که می بست
میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم
می ترسم
یه روزی
برسه که اونو نبینم بمیرم تنها
خدایا
کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا
سکوت
اتاقو
داره میشکنه تیک تاک ساعت رو دیوار
دوباره نمیخواد بشه باور من که دیگه نمی یاد انگار
یه روز همین جا توی اتاقم
یدفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم اخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم درو که می بست
میدونستم که میمیرم
یک روز یکی بود که حال نیست...
رفتی اما بدون که از یاده ما نخواهی رفت...
تا ابد با یادت سر میکنیم هرچند بی وجودت هیچ چیز ارزشی که داشت رو نداره...
روحت شاد مرتضی جان بدون که ما تا ابد دوستت خواهیم داشت...
خدا رحمتش کنه برا شادی روحش صلوات
❺ ღ ®
رحمت خدا بدرقه راهش
خیلی حیف شد
روحش شاد یادش در دلها .............
خیلی حیف شد
روحش شاد یادش در دلها .............
روحش شاد و یادش گرامی
روحش شاد ...