دیوار کاربران


babk
babk
۱۳۹۳/۰۶/۱۹

به دشمنانت هزاران بار فرصت بده تا با تو دوست شوند
اما به دوستانت یک فرصت هم نده که دشمنت شوند
زیرا دوستانت جای عمیق زخمهای دلت را دقیق می دانند

Cuteboy
Cuteboy
۱۳۹۳/۰۶/۱۹

ﺍﻭﻝ ﻣﻬﺮ ﻧﺰﺩﯾﮑﻪ ...
ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻪ...
ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﺸﻪ ...
ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻧﺼﯿﺤﺘﺘﻮﻥ ﮐﻨﻢ ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻧﺬﺍﺭﯾﻦ ﺩﺭﺳﺘﻮﻥ ﺑﻪ همخونه اومدنتون ﻟﻄﻤﻪ ﺑﺰﻧﻪ...
+5

babk
babk
۱۳۹۳/۰۶/۱۹

هیچکس بی درد و غصّه و گرفتاری نیست،

اما قشنگیش به اینه که

تو اوج غم لبخند بزنی و

لبخند بیاری به لب دیگران!

anisa19
anisa19
۱۳۹۳/۰۶/۱۶

من عاشقانه دوستش داشتم، و او عاقلانه طَردم کرد… منطق او، حتی از حماقت من، احمقانه‌تر بود!

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۶/۱۶

پر میزند دلم به هوای زیارتش

هر روز خسته حال ترم خسته حال تر

خود را کبوتر حرمش فرض میکنم

هرگز ندیده ام ز خودم خوش خیال تر

من نیز میروم که ببینم به چشم خود

حسی زلال دارم و حالی زلال تر

namisara22
namisara22
۱۳۹۳/۰۶/۱۵

شب ارام میگذردمن تنهابایادتونشسته ام
اگرشب هم بگذرد من ازیادتونمی گذرم

Mohi18
Mohi18
۱۳۹۳/۰۶/۱۴

پسره نه درس خونده، نه خوشتیپه، نه پول داره..
خلاصه بگم صفر صفر...
ازش میپرسی ازدواج کردی؟؟
با اعتماد به نفس میگه: هنوز دم به تله ندادم!!!
لامصب تو خودت تله ای...!

bf66
bf66
۱۳۹۳/۰۶/۱۴

در زندگی روز هایی می شود
که دوست داری بزنی به بیابان
بیابان پیدا نمی کنی می زنی به خیابان
با دنیا که هیچ
با خودت هم قهر می کنی
منتظری ...
منتظر ِ " اوی ِ " زند ِگیت
منتظری ببینی حواسش
اصلا به قهر کردنت هست !؟
روز هایی می شود در زندِگیت
دوست داری بهانه گیــــــر شوی
تو لوس شوی و " اوی ِ" زند گیت بگوید :
اجازه هست ؟
اجازه هست روی ِ ماه ِ شما را ببوسم ؟
اجازه هست من به دور ِ شما بگردم
اجازه هست دردهایت را مرهمی باشم
روزی هم می شود
طـــرز نگاهـــــت ،لحنِ حرفهایــــت
نـوع رفتــــــــارت
ســـــــــرد می شــــــود
نه اینکه واقعا اینطور باشد ... نه !
همه ی همه اش بهانه ســـت
می خواهی چــــــــیز هایی بفهمی ...
بفــــهمی
اوی ِ زندگی ات حواسش به این همه سردی هست !؟؟
و امان از آن زمانی که
نفهمند
نفهمند ...
به یکباره
به هم می ریــــزی ، از هم می پـــاشی
ســـــرد می شوی ...
_
بیــــــــــا جانـم
بیـا ...
حواسمان؛ چشمانمان؛ دلمان
اصلا خودِ خودِ خودمان
به " گُل " زندگیمان باشد ... !

407

↩ᄊªフ¡Ð☯
↩ᄊªフ¡Ð☯
۱۳۹۳/۰۶/۱۴

✔ Haydi söyle . . .

http://www.hamkhone.ir/member/6095/blog … ydi-syle-/

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۶/۱۴

می روم خسته و زار

سوی منزلگه خویش

به خدا می برم از شهر شما

دل شوریده و ویرانه خویش

می برم تا در آن نقطه دور

شستشویش دهم از رنگ نگاه

شسشویش دهم از لکه عشق

زین همه خواهش بیجا و تباه

می برم تا ز تو دورش سازم

ز تو ای جلوه امید محال

می برم زنده به گورش سازم

تا ازاین پس نکند یاد وصال

ناله می لرزد، می رقصد اشک آه

بگذار که بگریزم

من از تو ای چشمه جوشان گناه

شاید آن به که بپرهیزم

من بخدا غنچه شادی بودم

دست عشق آمد و از شاخم چید

شعله آه شدم صد افسوس

که لبم باز بر آن لب نرسید

عاقبت بند سفر پایم بست

می روم ،خنده به لب ،

خونین دل

می روم از دل من دست بردار

ای امید عبث بی حاصل

شعر از فروغ فرخزاد