بلاگ كاربران


  • :)

  •   فکـرَش را بکـن ، چـه مـرگ قـشنگے مے توانـد باشـد ...! تـو از کـوچـه مـرا صـدا بزنے و مـن از شـدت ِشـوق در و پنجــره را با هـم قاطے کـنم ...
  • بَـعضـیـآ

  • گاهی میطلبه که با متفاوت بودنت بزنی تو دهنِ بعضیا ...  
  • یـکی مـטּ ...یکی تـو

  • سلام دوستای خوبم اینم یکی من یکی توی من با اندکی تاخیر... ممنون از رهای عزیزم که منو دعوت کـرد...  اگـہ نوشیدنے بودم:آب انبه  اگـہ میوہ بودم:آلوچه اگه غذا بودم:قرمه سبزی((تنها غذایی که مامانم بلد نیست بپزه))    اگه ورزش بودم:بدنسازی((البته خودم استراحتو بیشتر دوس دارم ولی برای بقیه ورزش خوبیه)) اگه حیوان بودم:آهو((حیونارو دوست ندارم ولی آهو یکمی قابل تحمله)) اگه شغل …
  • چــشمات

  • بوگارت:  چشمات اذیتت نمیکنه ؟ لورن باکال:  نه !!!! بوگارت:  ولی پدر منو در آورده...
  • بــیهـودگــی

  • تمام غصه هایی را که برایت خوردم. . . بالا می اورم. . . طعم بیهودگی میداد. . .(!)
  • بــرگـرد دخــتر

  • به مـردی دل ببنـد که از علاقـه اش به خــودت مطمئـنی.. قانون ِ رابطـه ها این است: مــرد باید عاشــق تر باشد... مرد است که باید برای داشتنـت تــلاش کند... مرد است که باید پـُر باشد از نیاز ِ به تــو... مرد است که باید بجنگد!! تو چرا نشسته ای کنج اتاق و زانوهایت را بغل گرفته ای و اشـک میریزی و روزهایت را آتـش میزنی!چنـد سالت است مگر؟!؟ اینکه مینویسی خستـه شده ای... اینکه مینویسی دیگر کشش ندارى...ا…
  • :)

  • مـــن لبخند مـــی زنم ، از تـــه دل مــی خندم ، گاهــی مست مـــی کنم … تــا همــه بدانند بــی تــو ملالـــی نیست !!! اما دلــم مـــی گویـــد چــه ناشیانـــه تمــرین مـــی کنی هــر لحظــه (شکســته نـــشدن) را .. !!
  • زטּ بـودטּ

  • زن بودن .. ترجمه ی کلمه ی تمام "ظرافت های دنیاست" مردان این ظرافت را گاهی درک نمیکنند ... و زن ظرافتش میشکند ... مرد اسم این ظرافت را "احساس بی جا" میگذارد ... و زن اسمش را "عشق" میگذارد ... ... چه عشق ها که بخاطر نادانی مردان شکسته شد !!!! …
  • نــآمـه اے بــه کــنـکـور

  • سـلامـــ کـنـکـور...خـوبـی؟؟؟ چـه سوال مسـخـره ای...مـگـر مـیـشود کسی حـال چـندین هـزار جـوان بی گـناه را اینگونـه توی قـوطی بـکند و بـد باشد؟؟؟ دروغ میـگـویم؟؟؟کـمی از خـدا بتـرس... هیـچ میدانی جوانـان درس خـوان کنـکوری در مـسیر گـذشـتن از تـو بـه چـند دسته تـقسیم میشـوند؟؟؟ الان خـدمتت عرض مـیکنم... 1.یـک سری سـوال های تو را میخرند و سر جلسه یـک آدامس خـرسی در دهان گـذاشـته و روی آن صنـدلی ها کـ…