بنشين بر لب جوي و گذر عمر ببين

كاين اشارت ز جهان گذران ما را بس

** حافظ **

... ...

ذهـــنــم آشــفـــتــه . . .

خــواب هــایــم پــریــشــان . . .

خــنــده هــایــم فــتــوشــاپــی . . .

درد و دل هــایــم بــا دیـــوارِ ایــنـجـا . . . !

مـیـزانِ هــمـدردی هــا هــم بــا لــایــک و کـامـنــت . . . !!!

و تـکــرار پـشـتِ تـکــرار . . .

+++++5+++++

ما برنده ایم اگر ...
لحظه هاے شیرین امروز را قربانے اتفاقات تلخ دیروز نڪنیم ...

پس نـه در حســرت دیـروز و نـه در رویـای فـردا ...

فقــــط بــرای امــــروز ...

5+

زندگی تکرار فرداهای ماست
میرسد روزی که فردانیستیم
آنچه میماندفقط نقش نکوست
نقش هامیماندومانیستیم
‏+5

دیشب یه پشه نیشم زد پاشدم دنبالش کردم بالاخره گوشه اطاق خفتش کردم اومدم بکشمش یهوگفت بابا ! راست میگفت من باباش بودم آخه خون من تو رگاش بود ! تا صبح تو بغل هم گریه کردیم !

دیگر ”شادی“ را با سر انگشتان ِ ذلیل ِ تمنّا، مَجوی...!

حیف آن چشم‌هاست، که غرق خون‌آبه..

لختی‌‌ْ دیدگانت را بربند بر ریزش شورابه‌ی ِ ”غم“..

قدری ”بینش‌ات را زیر باران خیس کن‌‌ْ. “

جیبِ اِحساسَم رآ

נستِ تَقـנیر زَده

مآنـנه یِکـــ سِکه فَقط

נلِ خوش سیر ــــــــے چَنــנ؟

اي كه مي‌پرسي ز من كان ماه را منزل كجاست

منزل او دردل است امّا ندانم دل كجاست؟

** هلالي جغتائي **

آنانکه حسین را خدا میدانند ..
کفرش به کنار ، عجب خدایی دارند ..

❤ ▬▬+❺ ▬▬❤

مسکینی دیدم که با کفش پاره،

شکر میکرد خدا را

گفتم که کفش پاره، شکر خدا ندارد!

گفتا یکی شکر می کرد

دیدم که پا ندارد!