بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
دنیای مجازی
- تعداد نظرات : 4
- ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۱/۲۷
- نمايش ها : 390
در آن سوی دنیای مجازی کسی نشسته ،بی اختیار صدایش می کنی برادر ،خواهر . به او دل می بندی
آری او می شود همه کس تو ، کسی که وقتی به تکیه گاه نیاز داری او می شود تکیه گاه تو اما او فقط یک خواهر یا برادر مجازیست ! چگونه شد که به او اعتماد نمودی ؟! قصه ی دل خویش را برایش میگویی !!؟ حال دیگر انقدر به او اعتماد می کنی که واژه مقدس برادر یا خواهر برای نامش می نهانی
تبریک ،تبریک به تو که دیگر صاحب کسی شدی که او را برادر یا خواهر صدا میکنی،شخصی که از یک پدر و مادر نیستید، از یک رگ و ریشه نیستید ، از یک قومو نژاد نیستید اما آنقدر دلهایتان بهم پیوند خورده استو نزدیک گشته که هیچ برایتان مهم نیست. مهم فقط برایتان واژه ی مقدس برادر یا خواهری است که برای هم نهادین
اما ترس داری ، ترس از اینکه نکند اوهم مانند هزار کس دیگر تنهایت بگذاردو برود !!! ترس از گذر زمان داری ترس از اتفاقهای نا افتاده ی که روزی خواهد افتاد ...... ! شاید آن روز از برادر یا خواهر مجازی ات فقط یک نام با هزار خاطره ی زیبا به یاد بماند . برادرم خواهرم دیگر آنقدر مجازی نیستی که تورا مجازی نام دهم چون این قلب تورا باور دارد که هستی پس هستی زندگی در پس همین گذر لحظه هاست که خود را با شیرینی و تلخی نشان می دهد ........ قدر گذرهای تلخ زندگی را بدان تا شیرینیش برایت شیرین بماند.
تقدیم به بهترین دوست مجازی خودم و همه ی اونای که حرمت اسم برادر و خواهر و نگهداشتن و برای هم محرم اسرار و مرهم دردهای هم بودند و هیچ وقت از اسم برادر و خواهری که برای هم گذاشتن سوء استفاده نکردند و دوست داشتنشون واقعی بودو محبتشون بی ترحم...
تو را با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم پس از یک جستجوی نقره ایی در کوچه های آبی احساس تو را از بین گلهایی که در تنهاییم رویید با حسرت جدا کردم
تو را با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم پس از یک جستجوی نقره ایی در کوچه های آبی احساس تو را از بین گلهایی که در تنهاییم رویید با حسرت جدا کردم
بدك نبود
وقتی تنها میشوی
وقتی تنها رفیقت میشه اشک
عشقتو دلبستگیهاتم مجازی میشه
حتی با یه نقاب خودتو به بازی میگیری
ممنونم
ممنون دوست مجازی