دیوار کاربران


rashidian
rashidian
۱۳۹۲/۰۶/۰۷

در روزگاری که “سلام” و “خداحافظ” فرقی‌ با هم ندارند
نه ماندن کسی‌ حادثه ست نه رفتنِ کسی‌ فاجعه !
تلخ ترین قسمت زندگی اون جاییه آدم به خودش میگه :
چی فکر می کردیم و چی شد !!

rashidian
rashidian
۱۳۹۲/۰۶/۰۷

بالشت خودم را ترجیح میدهم،
چرا که شانه های امروزی مثل بالشت های مسافرخانه اند،
خوب میدانم سرهای زیادی را تکیه گاه بودند!

rashidian
rashidian
۱۳۹۲/۰۶/۰۷

مـــــــا،
نســـــلی هستیم کــــه،
بهـــــــترین حــــــــرفهــــــای زندگــــــیمان را نگفتیـــــم…
تایــــــپ کردیـــــــــم
می گویند عشق آنست که به او نرسی
و من می دانم چرا …!
زیرا در روزگار من،
کسی نیست که زنانه عاشق شود
و مردانه بایستد…

maryam1982
maryam1982
۱۳۹۲/۰۶/۰۷

یه چیزی همیشه یادت باشه
لطف مکرر میشه حـق مسلم
بیش از حد لطف نکن . . .

maryam1982
maryam1982
۱۳۹۲/۰۶/۰۷

یه چیزی همیشه یادت باشه
لطف مکرر میشه حـق مسلم
بیش از حد لطف نکن . . .

roya64
roya64
۱۳۹۲/۰۶/۰۲

همیشه یادمون باشه که نگفته ها رو میتونیم بگیم

اما گفته ها رو نمى تونیم پس بگیریم . . .

+5

mohammad7374
mohammad7374
۱۳۹۲/۰۵/۲۶

"مهم نیستــــ
اگر انـسـان بـرای کـسی که دوسـتـش دارد
غـرورش را از دستـــــ بـدهـد ؛
امـا
فـاجـعـه اسـتــــــ
اگر بـه خـاطـر حـفـظ غـرور ،
کـسی را که دوسـتـــــ دارد از دستـــــ بـدهـد ."

mohammad7374
mohammad7374
۱۳۹۲/۰۵/۲۶

دلت که پیش کسی باشـــد ...

و

تنتـــ در آغوش کس دیگــــری......

هــــــــزار "خطبـــه "هم بخــوانند ..

" خیــانتـــــــ " استـــــــــ ....

naser110
naser110
۱۳۹۲/۰۵/۲۱

زن زندگی شما کدومه ؟ واسه کامپیوتری ها

زن مدل هارد دیسک: همه چی یادش می‌مونه، تا ابد!
زن مدل رم (RAM): از دل برود هر آن که از دیده برفت!

زن مدل ویندوز: همه می‌دونن که هیچ کاری رو درست انجام نمی‌ده، ولی کسی نمی‌تونه بدون اون سر کنه!

زن مدل اکسل: می‌گن خیلی هنرها داره ولی شما فقط برای نیازهاتون ازش استفاده می‌کنین!

زن مدل اسکرین سیور: به هیچ دردی نمی‌خوره ولی حداقل حوصله آدم باهاش سر نمی‌ره!

زن مدل سروِر (Server): هر وقت لازمش دارین مشغوله!

زن مدل مولتی‌مدیا: کاریه!

naser110
naser110
۱۳۹۲/۰۵/۲۱

بشكنه اين دست كه نمك نداره...

نامه ای به خدا و کارمندان اداره پست

روزی یک کارمند پست وقتی به نامه های آدرس نامعلوم رسیدگی می کرد متوجه نامه جالبی شد. روی پاکت این نامه با خطی لرزان نوشته شده بود: «نامه ای برای خدا!» با خود فکر کرد: «بهتر است نامه را باز کنم و بخوانم.»
در نامه این طور نوشته شده بود: «خدای عزیز! بیوه زنی 83 ساله هستم که زندگی ام با حقوق ناچیز بازنشستگی می گذرد. دیروز کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدیدند. این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می کردم. هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده ام، اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن...»
کارمند اداره پست که تحت تاثیر قرار گرفته بود نامه را به همکارانش نشان داد. نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان 96 دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند...
همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت تا این که نامه ای دیگر از آن پیرزن به اداره پست رسید. روی نامه نوشته شده بود: نامه ای به خدا!
همه کارمندان جمع شدند تا نامه را بخوانند. مضمون نامه چنین بود: «خدای عزیزم. چگونه می توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم. با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم. من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی... البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته اند ...!»بشكنه اين دست كه نمك نداره... - Bitrin.com