متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


8metri16
8metri16
۱۳۹۳/۰۸/۱۴

خدایا کمکم کن تا درهایی که به سویم میگشایی

ندانسته نبندم

و درهایی که به رویم میبندی

به اصرار نگشایم. . .

خدایا نگویم دستم بگیر
عمریست گرفته ای
مبادا رها کنی

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،مهــربـــــــــون بـــــاش،،،،،،،،،،،،،،،،،،

↩ᄊªフ¡Ð☯
↩ᄊªフ¡Ð☯
۱۳۹۳/۰۸/۰۸

گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست

علم فاطمه دست قلم عباس است…

.
+5  الـــتـــمــاس دعــــا 

doust
doust
۱۳۹۳/۰۸/۰۵

شاید برای شما هم اتفاق بیافتد :

سکوت میکنید چون حرف برای گفتن زیاد دارید.

5+

8metri16
8metri16
۱۳۹۳/۰۸/۰۴

یک جمله زیبا از طرف خدا :

“ قبل از خواب دیگران را ببخشید و من قبل از اینکه بیدار شوید ،

شما را بخشیده ام ”

،،،،،،،،،،مهــــــــــــــــربون بــــــــــــاش،،،،،،،،،،،،،،

Rahgozarm5
Rahgozarm5
۱۳۹۳/۰۸/۰۳

چقدر دلم میخواهد نامه بنویسم…تمبر و پاکت هم هست و یک عالمه حرف …کاش کسی جایی منتظرم بود…!!

Rahgozarm5
Rahgozarm5
۱۳۹۳/۰۸/۰۳

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند...
بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است، به دو قور باغه دیگر گفتند که چاره ای نیست! شما به زودی خواهید مرد.

دو قورباغه این حرف ها را نادیده گرفتند و کوشیدند که از گودال بیرون بپرند اما قورباغه های دیگر دائما به آنها می گفتند که دست از تلاش بردارید. شما خواهید مرد!
پس از مدتی یکی از دو قورباغه دست از تلاش برداشت و به داخل گودال پرتاب شد و مرد. اما قورباغه دیگر همچنان با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد....

بقیه قورباغه ها فریاد میزدند که دست از تلاش بردار اما او با توان بیشتری تلاش می کرد و بالا خره از گودال خارج شد .
وقتی از گودال بیرون آمد، معلوم شد که قورباغه نا شنواست. در واقع او تمام این مدت فکر می کرده که دیگران اورا تشویق می کنند!

این جمله شعار امروز ماست:

ناشنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند …

8metri16
8metri16
۱۳۹۳/۰۸/۰۳

خـداونــــــــدا ...!

تو تکراری ترین " حضور " زندگی منی ...!

و من عجیب به آغوش تو ...

از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام

،،،،،،،،،،،،،مهــــــــــــــــربون بــــــــــــاش،،،،،،،،،،،،،،،

Amir_omidi
Amir_omidi
۱۳۹۳/۰۷/۳۰

http://www.hamkhone.ir/member/2796/blog/view/155732/
amir.....

+5

Rahgozarm5
Rahgozarm5
۱۳۹۳/۰۷/۳۰

شاگردي از استادش پرسيد : هوس چست ؟
استاد در جواب گفت : به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياور
اما در هنگام عبور از گندم زار، به ياد
داشته باش كه نمي تواني به عقب برگردي تا خوشه اي بچيني ...
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتي طولاني برگشت.
استاد پرسيد : چه آوردي ؟
با حسرت جواب داد :هيچ ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه هاي پر پشت تر ميديدم و به
اميد پيدا كردن پر پشت ترين، تا انتهاي گندم زار رفتم.
استاد گفت : هوس يعني همين ...!
شاگرد پرسيد : پس عشق چيست ؟
استاد به سخن آمد كه : به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور اما به ياد داشته باش
كه باز هم نمي تواني به عقب برگردي...
شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهي با درختي برگشت .
استاد از شاگردش پرسيد ایندفعه چی شد ؟ او در جواب گفت : به جنگل رفتم و اولين
درخت بلندي را كه ديدم، انتخاب كردم. ترسيدم كه اگر جلو بروم، دست خالی
برگردم .
استاد گفت : عشق هم يعني همين...!
و این است فرق عشق و هوس ...

8metri16
8metri16
۱۳۹۳/۰۷/۲۹

خوشبختی از آن کسی است که در پی خوشبختی دیگران باشد.

زرتشت

،،،،مهــــــــــــــــربون بــــــــــــاش،،،،،،،،،،،،،،،