بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
توسکا -تمومش کن دیگه بسه شدم از زندگی خسته
- تعداد نظرات : 46
- ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۷/۰۶
- نمايش ها : 1606
المان بد نیست کم غم می خوریم/کم که نه ! هر روز کم کم می خوریم
آب می خواهم سرابم می دهند / عشق می ورزم عذابم می دهند
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب / از چه بیدارم نکردی آفتاب ؟؟؟؟؟؟؟؟
خنجری بر قلب بیمارم زدند / بی گناهی بودم و دارم زدند
دشنه ای نامرد بر پشتم نشست / از غم نامردمی پشتم شکست
سنگ را بستند و سگ آزاد شد / یک شبه بیداد آمد داد شد
عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام / تیشه زد بر ریشه اندیشه ام
عشق اگر این است مرتد می شوم / خوب اگر این است من بد می شوم
بس کن ای دل، نابسامانی بس است / کافرم دیگر مسلمانی بس است
در میان خلق سر در گم شدم / عاقبت آلوده مردم شدم
بعد از این با بی کسی خو می کنم / هرچه در دل داشتم رو می کنم
نیستم از مردم خنجر به دست / بت پرستم بت پرستم بت پرست
بت پرستم بت پرستی کار ماست / چشم مستی تحفه ی بازار ماست
درد می بارد چو لب تر می کنم / طالعم شوم است باور میکنم
من که با دریا تلاطم کرده ام / راه دریا را چرا گم کرده ام ؟؟؟
قفل غم بر درب سلولم مزن / من خودم خوشباورم گولم مزن
من نمی گویم که با من یار باش / من نمی گویم مرا غم خوار باش
من نمی گویم ... دگر گفتن بس است / گفتن اما هیچ نشنفتن بس است
روزگارت باد شیرین! شاد باش / دست کم یک شب تو هم فرهاد باش
آه! در شهر شما یاری نبود / قصه هایم را خریداری نبود !!!
وای ! رسم شهرتان بیداد بود / شهرتان از خون ما آباد بود
از درو دیوارتان خون می چکد / خون من . فرهاد. مجنون می چکد
خسته ام از قصه های شومتان / خسته از همدردی مسمومتان
این همه خنجر دل کس خون نشد / این همه لیلی .کسی مجنون نشد
آسمان خالی شد از فریادتان / بی ستون در حسرت فرهادتان
کوه کندن گر نباشد پیشه ام / بویی از فرهاد دارد تیشه ام
عشق از من دور و پایم لنگ بود / قیمتش بسیار و دستم تنگ بود
گر نرفتم هر دو پایم خسته بود / تیشه گر افتاد دستم بسته بود
هیچ کس دست مرا وا کرد ؟ نه! / فکر دست تنگ ما را کرد ؟ نه!
هیچ کس از حال ما پرسید ؟ نه! / هیچ کس اندوه ما را دید ؟ نه!
هیچ کس اشکی برای ما نریخت / هر که با ما بود از ما میگریخت
چند روزی هست حالم دیدنیست / حال من از این و آن پرسیدنیست
گاه بروی زمین زل می زنم / گاه بر حافظ تفائل میزنم
حافظ دیووانه فالم را گرفت / یک غزل آمد که حالم را گرفت
ما ز یاران چشم یاری داشتیم / خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
چه بی تابانه می خواهمت
ای دوریت
آزمون
سخت
زنده به گوری
چه بی تابانه تو را طلب می کنم..
یادت باشد غم برای خوردن زیاد داشتم...
تو هم برایم لقـمه گرفتی!!!!
اونقدر حالم این روزا بده که حوصله خودمم ندارم چه برسه بلاگم...
اما آخرشم هرچی تنهاتر میشم بیشتر یاد اینجا می افتم...
انگار تنها جائیه که دارم...
کاش میشد دستامو بذارم تو جیبمو تا صبح تو خیابونا راه برم...
کاش میشد به جای این همه بغض ، بلند بلند گریه کنم...
کاش یکی بود باهاش حرف بزنم...
کاش یکی بود میپرسید لعنتی چه مرگته؟...
همش کاش...کاش... کاش...
لعنت به این زندگی...
کـــو ر بــاش بانـــو
نـگاه کـه مـی کنـی، مـی گوینــد: نـخ داد!
عـبوس بــاش بانــــو
لبــخند کـه مـیزنـی، مـی گـوینــد: پـا داد!
لال بــاش بانــــو
حـرف کـه مـی زنـی، مـی گوینــد: جـلوه فـروخـت!
شـاید دسـت از سـرمان بردارنـد ،
شاید...!!!!!!!
من به مردی وفا نمودم و او پشت پا زد به عشق و امیدم
هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم.................................
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.
****************************************************************************************************
By Hamkhone.ir
خیلی زیبا بود
nice
tnx
nice
tnx
عالي ، 20 ، فوقالعاده
عالللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللی
مرسی
بی نظیر بود
ممنون توسكا واقعا جالب بود موفق باشي
بهترینم خیلی خیلی خوب وزیبا بود
سپاس
حافظ دیوانه فالم را گرفت ... یک غزل آمد که حالم را گرفت
گفت:
ما ز یاراטּ چشم یارﮮ داشتیم ... خود غلط بود آטּچه ما پنداشتیم
تا درخت دوستــﮯ برگــﮯ دهد ... حالیا رفتیم و تخمــﮯ کاشتیم
گفت و گو آیین درویشــﮯ نبود ... ور نـﮧ با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگــــ داشت ... ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
گلبن حسنت نـﮧ خود شد دلفروز ... ما دم همت بر او بگماشتیم
نکتهها رفت و شکایت کس نکرد ... جانب حرمت فرو نگذاشتیم
گفت خود دادﮮ به ما دل حافظا ... ما محصل بر کســﮯ نگماشتیم
...
توسکاواقعا عالي بود
خیلی عالی بود
موفق باشی
عالی
مرسی ایشالله همیشه خوش و سلامت باشین
توسکا جان
جالب بودو فقط یک کم تلخ ....
دستت درست خانمی
مرسی
بی نظیر بود
دستت نه درده
گلم مثل همیشه بی نهایت زیبا.
مرسی
خسته نباشی عالی بود
20+20
واقعا عالي بود
بيست
مرسی
حالا بگو چته؟
چی میخوای؟
خوب بود
متشكر
مرسی زیبا بود
خیلی زیبا و با احساس ...
دست گٌلت درد نکنه
مثه همیشه فوق العاده ای استـــــــــــــــاد
سلام
زیبا بود دوست عزیزم
ابجی بازم دیر رسیدم.....
حافظ دیووانه فالم را گرفت / یک غزل آمد که حالم را گرفت
ما ز یاران چشم یاری داشتیم / خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
تینا جان خیلی زیبا بود اما خیلی غمگین بود
بسیار زیبا و غم انگیز بود
ممنون آبجی
خیلی 20بیست.
بسیار زیبا ولی غمگین
2000000000000000000+
perfect
عالی بــــــود عزیزم.مرسی
شما بلاگ بزاري و مهران نظرشو نزاره!!!
اصلا نميشه خانومم..
عزيزم تو ميدونستي بهتريني واسه بلاگ گذاشتن؟
الهي قربونت بره مهران كه اينقدر زيبا فكر ميكني..
همسر مهربانم...دوستت دارم...همينو بس
فوق العاده بود
مرسی
میگم همه ی فولاد شهریا هنرمندنا
بازم ممنون
زیبا و احساسی بود
اما کمی تلخ
امیدوارم نوشته های اینده سرشارازخوشی بشه
صفحات
1 2