دیوار کاربران


elaheh_62
elaheh_62
۱۳۹۴/۱۱/۲۴

سلام
بامدادتان نیکو
لبتون خندون و دلتون شاد
تنتون سلامت
روزگارتون زیبا!
آرزو میکنم هفته رو با شادی و عشق آغاز کنین .

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۵/۰۹

دنبال من میگردی و حاصل ندارد
این موج عاشق ، کار با ساحل ندارد

باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر ، هیچ جا منزل ندارد

من خام بودم ، داغ دوری پخته ام کرد
عمری که پایت سوختم قابل ندارد

dariushX
dariushX
۱۳۹۴/۰۵/۰۸

در دفتر خاطراتم

نوشتم رفیق زیباست

معلم دفتر را دید گفت این رویاست

گفتم ای معلم از نوازش رفیق چه میدانی؟

گفت در عالم رفاقت رفیق همیشه تنهاست

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۵/۰۸

ﮐﯿﻨﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﻋﺸﻘﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ!
ﺩﺷﻤﻨﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﻮﺩﻩ ﺍﻡ

ﺩﻭﺳﺖ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺰﯾﻨﻢ...

5

reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۴/۰۳/۰۷

از حمام نمره اومديم بيرون
توي برف خانومي محجبه بساط كيسه و ليف و.. دستش گرفته بود
رفت جلو و نصف ليف و كيسه و جورابهاي اون را خريد..
تعجب كردم گفتم: واسه كي ميخري!؟ ما كه تازه از حمام اومديم بيرون، اونوقت چرا اينهمه زياد....!؟؟
گفت: اگه من و تو ازش نخريم كي ازش بخره.؟ اون توي اين سرما واسه حفظ شرافتش و ناموسش ايستاده وگرنه ميتونست توي بغل يكي توي جاي گرم و نرم فاحشگي كنه...! پس بخر و بخريم تا اونهم با شرافت زندگي كنه.!
برگشت و كل خريدش را گذاشت توي حمام و گفت: نصرت اينها را بزار دمه دست مردم بگو صلواتي...!
روحش شاد، جهان پهلوان تختي

shahryar_2012
shahryar_2012
۱۳۹۴/۰۳/۰۲

روزی به تمام این بی قراری ها
میخندی و ساده از کنارشان میگذری
این بزرگترین دروغیست که دیگران
برای آرام کردنت به تو میگویند

+5

arsha
arsha
۱۳۹۴/۰۱/۰۵

سلام دوست عزیزم
خوشکل ترین عکس کاربران نوبت منه خوشحال میشم بیای نظر بدی

http://www.hamkhone.ir/member/30827/blog/view/193960----arsha/


reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۴/۰۱/۰۴

ﺍﺯ ﺣﮑﯿﻤﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﻣﻌﻨﯽ ﺯﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺑﺎ ﺗﺒّﺴﻢ ﮔﻔﺖ ﺁﻥ ﻟﻮﺣﯽ ﺍﺯ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻔّﺎﻑ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﺑﺎﻃﻨﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ .
ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﻨﯽ ﺩﺭﺧﺸﺶ ﺍﻓﺰﻭﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭﺻﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ
ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ .
ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺁﻧﺮﺍ ﺷﮑﺴﺘﯽ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺳﺨﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺍﮔﺮ ﺍﺣﯿﺎﻧﺎً ﺟﻤﻌﺶ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧﯽ ﺑﯿﻦ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ
ﻭﻫﺮ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﺑﮑﺸﯽ ﺩﺳﺘﺖ ﺯﺧﻤﯽ ﻣﯿﺸﻮﺩ .
ﺯﻥ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﺸﮑﻦ ....!

reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۴/۰۱/۰۴

( شراب ناب میخواهم )
چرا اینگونه درخوابیم چرا اشفته بازاریم
چه بگذشته براین ملت چرا افسرده و زاریم
چه شد ان لحظه های خوب کجا رفتند یارانم
براین قوم ستمدیده چه بگذشته نمیدانم
همی دانم که غم گشته جای شور و شیدایی
من از غمنامه گفتنها پریشانم پریشانم
عجب رنگ و لعابی داده اند بر عالم هستی
چه خواهد شد بر این ملت من از فکرش نمی دانم
همه رنگ وریا درقالب دین است ای یاران
ازاین بیگانه گیهای جماعت سخت حیرانم
خرد برگشته نادانی بجایش لانه خوش کرده
ازاین نامردمیها هم شررافتاده برجانم
شرنگ درجامها افتاده. جام و شوکران برگشت
شراب ناب میخواهم کند پیمانه درمانم
ازاین ادیان گوناگون چه میخواهند داورها
همه تفسیر رنگارنگ خدایا من همی دانم
به ساز و سوز این دنیا چه دل خوش کرده پیر ما
شراب ناب میخواهم من از غمها چه میدانم
شهرما خالی زلوطی لاتها صاحب شدند
چه می خواهنداز این سامان که من برگشته پیمانم
سارق و سالوس شیطان یک هدف دارند
خدایا خود نگه دار خاک پاکم مام ایرانم
شررافتاده بر ایوان چه میخواهد نمیدانم
در این اشفته بازار و پریشانی نمیمانم
روم ره توشه برگیرم به وادی سرنهم یکسر
از این بیغوله ابادی که درفکرم نهان گشته گریزانم
عزیزان جان من یکسر فدای خاک ایرانم
شراب ناب میخواهم من ازنسل دلیرانم

arsha
arsha
۱۳۹۴/۰۱/۰۳

تقدیم با احترام یک +5 باحال

6