دیوار کاربران
vahid2727
۱۳۹۵/۰۱/۲۱
هر کس را سرنوشتی مقدر است . یکی روز و شب در طلب سربلندی و سروری به جان می کوشد و بهر ه اش جز خستگی و فرسودگی و نامرادی چیزی نیست . به تعبیر دیگر در کنار چشمه روشن و گوارا تشنه می ماند. از سوی دیگر بی هنری بختیار ، بی آنکه تن به کار و کوشش بسپارد ، روزگار بر او می خندد و از همه گونه آسایش و آرامش برخوردار می گردد . پروردگار چنین خواسته و تدبیر بر تقدیر کارگر نمی افتد . |
|
vahid2727
۱۳۹۵/۰۱/۲۱
کسی در شمار دانایان است که بر آنچه از دستش رفته افسوس نخورد ، از نایافته به رنج نباشد ، چون در طلب مرادی با سختی رویا رو شود سست نگردد و دل به ناامیدی نسپارد |
|
vahid2727
۱۳۹۵/۰۱/۲۰
دل در آرزوی آنچه دسترسی بدان متصور نیست نباید بست ، از آنکه مایه رنج تن و بلای جان است |
|
vahid2727
۱۳۹۵/۰۱/۲۰
اگر امیدواری که رنجت بار نیکو دهد هرگز گفتار آموزگاران را خوار مدار و از فرمانشان سر مپیچ |
|
vahid2727
۱۳۹۵/۰۱/۱۹
وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که میتوان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمیها را تکرار کرد. |
|
vahid2727
۱۳۹۵/۰۱/۱۹
اگر انسان را معجوني از فرشته و حيوان بدانيم حقّاً درباره حيوان بي انصافي کرده ايم پس چه بهتر است که او را ـ ترکيبي از فرشته و شيطان بدانيم. |
|
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۱۹
اینبار مینوسم . برای تو . تویی که توی خود منی . با منی و دور از منی . کنارمی و مثل سایه با منی و هیچ وقت نتونستم دو کلام باهات حرف بزنم .سعی میکنم بنویسم تا حرفی توی دلم نمونه . حرفی نمونه که جای توی بیگانه با من رو تنگ کنه .مینویسم تا نوشته هام پیشت بمونه و راجع بهش فکر کنی. البته اگه بخوای با هم تاملی داشته باشیم . |
|
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۱۸
خیلی چیزها هست که اگرچه به ظاهر بهم ربط ندارند ولی اسم یکیش که بیاد ، اون یکی هم وسط میاد . |
|
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۱۸
احوال پرسي هاي ما بصورت تعارف درآمده و سريع تمام مي شود ولي وقتي مي گوييم حال تو چطوره؟ يعني واقعاً دلم مي خواهد بدانم و مي خواهم بيايم در زندگي تو و بدانم چه نيازي داري؟ ما اگر واقعا حال هم را بپرسيم خيلي ازمشكلات حل مي شود. الهی قمشه ای |
|
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۱۸
باران میبارد |