بلاگ كاربران
روزی کتی سر سفره دیسی که درونش کباب بودندی را برانداشت و آن را در خشتک خود پنهان کردندی و ناله سر داد که دیس کو؟؟؟ دوستان هرکدام به دنبال دیس روانه گشتند و در پی آن در آمدند و مایوس از پیدایش دیس پیش کتی شرف یاب شدنی ناگه کتی خنده ای بس شیطانی سر داد و بگفت همانا که دیس در خشتک خود پنهان کردیم تا شما را اسگل بنماییم و بساط سرور و مفرح ذاتی فراهم کنیم دوستان که از این شوخی کتی ب شگفت آمدند جملگی خشتک بدریدند و دیوانه شدندی ویسکی ها نوشیدن و به شادی پرداختند و هلکوپتری ها و بریک ها زدندی و عده ای سر به ره بیابان نهادند یکی از رفیقان از شدت ذوق چنان خشتک میدرید و بالا پایین میجهید که گویی آسمان به زمین نازل شده روایت است برخی از رفیقان از شدت هیجان به همراه خشتک ؛ خود را نیز دریدند و به دیار باقی شتافتند از آنجا بود که به مکانی که در آن به شادی میپرداختند " دیس کو " گفته شد و بر اثر گذشت زمان به " دیسکو " تبدیل گشت و من الله توفیق
کشته مرده اون "ومن الله توفیق آخرشم"
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اهان پس که اینطور!!!
ممنون جالب بود
مرسی
مرسی.