دیوار کاربران


tanhaa21
tanhaa21
۱۳۹۳/۰۵/۲۱

بــه فـروش میـرسـد ؛

فكـــر ِآدمی که ...

حوصـله ی خودش را هم نـدارد !

5+

hadian
hadian
۱۳۹۳/۰۵/۲۱

دلم گرفته از این شهر



که آدمهایش،

همچون هوایش ناپایدارند...

گاه آنقدر گرم که نفست میگیرد...

گاه چنان سرد که بدنت میلرزد.... !

hadian
hadian
۱۳۹۳/۰۵/۲۱

ســآבه لــِـبــآس بــپــوش



ســآבه رآه برو



امــآ בر بــَـرخــورב بــآ בیــگــَـرآטּ



ســآבه نــَـبــآش!



چــِـرآ کــہ ســآבگــے ات رآ نــِـشــآنــہ مــیــگــیــرنــב

بــَـرآی בر هــَـم شــِـڪــَـســتــَـن

hadian
hadian
۱۳۹۳/۰۵/۲۱

منو حالا نوازش کن که این فرصت نره از دست

شاید این آخرین باره که ای احساس زیبا هست

منو حالا نوازش کن همین حالا که تب کردم

اگه لمسم کنی شاید به دنیای تو برگردم

هنوزم میشه عاشق موند

تو باشی کار سختی نیست

بدون مرز با من باش

اگرچه دیگه وقتی نیست

تو از چشمای من خوندی

که از این زندگی خستم

کنارت، اونقدر آرومم،که از مرگ هم نمیترس

hadian
hadian
۱۳۹۳/۰۵/۲۱

دستایی رو پیدا کن که در ضعیف ترین حالتت نگهت دارن.



چشمایی که در زشت ترین حالتت نگاهت کنن.



قلبی رو که وقتی توی بدترین حالت هستی دوست داشته باشه ،





اگر تونستی اینارو پیدا کنی بدون که عشق رو پیداکرد

hadian
hadian
۱۳۹۳/۰۵/۲۱

اینجا زمین است قیمت یک عشق تا عشق دیگر ......



یک قهر ساده است....!!!



همین...!!

hadian
hadian
۱۳۹۳/۰۵/۲۱

از ایــטּ ڪــہ امــروز مــورב تــَـوجــهــے

خــوشــحــآل نــَـبــآش

تــیــتــر اول روزنــآمــہ امــروز

ڪــآغــَـذ بــآطــِـلــہ فــَـرבآ ســت

hadian
hadian
۱۳۹۳/۰۵/۲۰

بعضی‌ آهنگ‌ها هستن که گوش میدی میگی‌

"من کی‌ زندگیمو واسه این تعریف کردم که این از روش آهنگ ساخته؟؟

hadian
hadian
۱۳۹۳/۰۵/۲۰

منتظری چه اتفاقی بیفتد؟

اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست؟

منتظری چه اتفاقی بیفتد ؟

اینکه از چشمهای شب زده ام بجای باران برف ببارد ؟

منتظری چه اتفاقی بیفتد ؟

اینکه ستاره ها در آسمان برای نیاز نیمه شبم راه باز کنند ؟

اینکه تمام پروانه ها و پرستوهای سرگردان بعد دعاهایم آمین بگویند ؟

نه عزیز دلم هیچ اتفاق مهمی نمی افتد !

جز پژمردن چشمهای سرخ و سیاه من

جز به خاک افتادن ساقه های احساس بچه گانه ام

منتظری بمیرم تا برگردی ؟

اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست ؟

hadian
hadian
۱۳۹۳/۰۵/۲۰

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﺴﯽ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻧﯿﺴﺘﯽ،

ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﺕ ﻋﺎﺩﺗﺶ ﺑﺪﯼ ...

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻮﻧﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ،

ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﺭﻭﯾﺎ ﺑﺴﺎﺯﯼ ...

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﻪ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻩ،

ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﯽ ﻋﺸﻘﻢ ...

ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﻪ ﺣﺮﻓﯽ، ﺑﺤﺜﯽ،ﺳﻨﺪﯼ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ

ﮐﻪ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯽ،

ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﻨﯽ ...



ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩِ ﮐﺴﯽ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﺷﺪﯼ،

ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺯﻣﯿﻨﺶ ﺑﺰﻧﯽ...