بلاگ كاربران
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم. شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم. تو چیستی که من از موج هر تبسم تو به سان قایق سر گشته روی گردابم. تو در کدام سحر بر کدام اسب سفید تو از کدام جهان تو در کدام کرانه تو درکدام صدف تو در کدام چمن همره کدام نسیم تو از کدام سبو. من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه. چه کرد با دل من آن نگاه شیرین. آه مدام پیش نگاهی. مدام پیش نگاه کدام نشئه دمیده است از تو در سر من که ذره های وجودم تو را که میبیند به رقص می آیند. سرود میخوانند. مرا همین بگذاند یک سخن با تو. به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر. به من بگو برو در دهان شیر بمیر. بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف. ستاره ها را از آسمان بیار به زیر. تو را به هر چه تو گویی به دوستی سوگند هر آنچه خواهی از من بخواه.صبر نخواه که صبر راه درازی است به مرگ پیوسته است. تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه. تو دوردست امیدی و پای من خسته است. همه وجود تو مهر است و جان من محروم. چراغ چشم تو سبز است . راه من بسته است.
این شعر رو دوست دارم
حالا کی هست؟
من منم دیگهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه