دیوار کاربران


shadi1357
shadi1357
۱۳۹۴/۰۱/۱۵

سکوت گورستان رامیشنوى؟
دنیا ارزش دل شکستن را ندارد ...
میرسد روزی ک هرگز در دسترس نخواهیم بود ...
خاک آنتن نمیدهد ک نمیدهد...!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟
ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ
ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ
ﻋﻤﯿﻖ،
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ
بودن را
ﺑﭽﺶ،
ﺑﺒﯿﻦ،
ﻟﻤﺲ ﮐﻦ،
ﻭﺑﺎﺗﮏ ﺗﮏ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن

x_Mohammad_x
x_Mohammad_x
۱۳۹۴/۰۱/۱۵

http://www.hamkhone.ir/member/78221/blog/view/195983/

قیافه ی دخترا قبل و بعد از عمل

tanha20
tanha20
۱۳۹۴/۰۱/۱۵



اخیرا” راز تمام مرگ های مشکوک

بیماری های لاعلاج

جنـون های رایـج

شعرهای سنگین

دلتنگی است،دلتنگی است،دلتنگی است

tanha20
tanha20
۱۳۹۴/۰۱/۱۵

ابراهیم نیستم

اما کودک درونم را قربانی کسی کردم که

ارزشش کمتر از گوسفند بود …

mehdi2191
mehdi2191
۱۳۹۴/۰۱/۰۶

ساده از دست نده کســـــــ♥ـــــی که تو را ، فقط و فقط ، به خاطر خودت میخواهــــــ♥ـــد
+5
765

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۳/۱۲/۲۸

عشق آنچه را دوست دارد تیره نمیسازد چون در پی تصاحبش نیست .
لمسش میکند بی آنکه به تصاحب خود درش آورد.ازادش میگذارد تا بیاید و برود نگاهش میکندکه دور میشود با گام هایی چنان سبک که شنیده نمیشود ،ستایس ناچیز ها،تمجید ناتوانی ها
عشق میاید ،عشق میرود اما به زمان و خواست خودش نه زمان و خواست ما !
برای امدنش تمامی اسمان تمامی زمین و تمامی زمان را می طلبد ،
در حصار نمیگنجد حتی حصار معنی ،حتی به خوشبختی بسنده نمیکند عشق رهایی است ،
خوشبختی و رهایی به یک راه نمیروند،رهایی با شادی همراه است و شادی چونان نردبانی در قلب ما ،
بالإیمان میبرد خیلی بالاتر إز جایی که ما هستیم یا خود عشق هست،جایی که دیگر هیچ چیز دریافت کردنی نیست ،
و سوالی باقی نمیماند از پرنده ای که آوازش را میخواند کسی نمیپرسدچرا آواز میخواند...

sadgirl
sadgirl
۱۳۹۳/۱۲/۲۵

سلام سلام
یاد بلاگ قدیمیم اوفتادم ک ویزیتور رو دستگیر کردم گفتم دوباره ازش یاد کنم شماهم شریک کنم چ خوش گذشت اون روز
یادش بخیر
http://www.hamkhone.ir/member/74676/blog/view/174756--/

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۳/۱۲/۲۵

بافتن را از یک فامیل خیلی دور یاد گرفتم

که نه اسمش خاطرم است نه قیافه اش،

اما حرفش هیچ‌وقت از یادم نمی رود، می گفت:

زندگی مثل یک کلاف کامواست،

از دستت که در برود می شود کلاف سردر گم،

گره می خورد، می پیچد به هم، گره گره می شود،

بعد باید صبوری کنی، گره را به وقتش با حوصله وا کنی،

زیاد که کلنجار بروی، گره بزرگتر می شود، کورتر می شود،

یک جایی دیگر کاری نمی شود کرد، باید سر و ته کلاف را برید،

یک گره ی ظریف کوچک زد، بعد آن گره را توی بافتنی یک جوری قایم کرد،

محو کرد، یک جوری که معلوم نشود،

یادت باشد، گره های توی کلاف همان دلخوری های کوچک و بزرگند،

همان کینه های چند ساله، باید یک جایی تمامش کرد، سر و تهش را برید،

زندگی به بندی بند است به نام "حرمت "

که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است...

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۳/۱۲/۲۵

از امــروز همـــــــــه چیــ ـز آخــــــــــ ـرین است ...

آخــــ ــرین هفتـــــــه

آخـــــ ـرین غروبـــــــا

آخـــــــ ـرین دلشوره های شیــــــ ـرین اسفنـــد
اتمـــ ـام آخـــــــ ـرین جـای گرد گیـــ ـری نشده ی خـــــانه
آخــــ ـرین اتمام حجت ها با خودمـــــان ... حـــــــالمان .... آرزو هــــایمان
آخــــ ـرین یا مقلب القلوب ها ...
و ...
آخــــــــ ـرین امـــید های گره خورده . به اشاره ی سالی نــــــــو
کـ ـ ـ ـ ـه همه چیز درست می شود .

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۳/۱۲/۲۴

زندگی...زندگی یک آرزوی دور نیست

زندگی یک جست‌وجوی کور نیست

زیستن در پیله‌ی پروانه چیست؟!

زندگی کن زندگی افسانه نیست.

گوش کن…!!

دریا صدایت می‌زند!

هر چه ناپیدا صدایت می‌زند!

جنگل خاموش می‌داند تو را.

با صدایی سبز می‌خواند تو را.

آتشی در جان توست.

قمری تنها پی دستان توست.

پیله‌ی پروانه از دنیا جداست.

زندگی یک مقصد بی‌انتهاست.

هیچ جایی انتهای راه نیست!

این تمامش ماجرای زندگیست…!!!