دیوار کاربران


morteza123
morteza123
۱۳۹۳/۰۶/۰۶

ما آدما

هنوز هم مثله بچگیمون …

هر کی بیشتر باهامون بازی کنه رو…

بیشتر دوسش داریم !

๓คh๓໐໐໓
๓คh๓໐໐໓
۱۳۹۳/۰۶/۰۶

قبل از ازدواج:

مرد: دیگه نمی تونم منتظر بمونم

زن: می خوای از پیشت برم؟

مرد: فکرشم نکن

زن: منو دوست داری؟

مرد: البته

زن: تا حالا به من دروغ گفتی؟

مرد: نه، چرا این سوال رو می پرسی؟

زن: منو مسافرت می بری؟

مرد: مرتب

زن: منو کتک می زنی؟

مرد: به هیچ وجه

زن: می تونم بهت اعتماد کنم؟

بعد از ازدواج:

همین متن رو از پایین به بالا بخونید!

+5

amiralii62
amiralii62
۱۳۹۳/۰۶/۰۶

به خاطر بسپار:
در تقویم رفاقت روزی به نام “تعطیلی”وجود نداد
هر جا که هستی برایت دنیایی به زیبایی هر انچه
زیبایش میدانی ارزومندم…

๓คh๓໐໐໓
๓คh๓໐໐໓
۱۳۹۳/۰۶/۰۵

امروز تصميم گرفتم پسر خوبى بشم

130 تا شماره ى خواهرى كه تو گوشيم بود

پاك كردم كه ديگه باهاشون در ارتباط نباشم!!

اون 23 نفريم كه تو دفترچم ياداشت كرده بودم پاره كردم ك بهشون زنگ نزنم!!

الان با اين 15 تا شماره ايى كه تو ذهنمه چه غلطى كنم؟!!!!



+5

bf66
bf66
۱۳۹۳/۰۶/۰۵

رنجش دهم ، زجرش دهم، زارش كنم، خوارش كنم

از بوسه های آتشین ، از خنده های دلنشین

صد شعله در جانش كنم ، رامش كنم، رامش كنم

در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری

از ننگ آزارش دهم ، از غصه بیمارش كنم

بندی به پایش افكنم ، گویم خداوندش منم

چون بنده در سودای زر ، كالای بازارش كنم

گوید بیفزا مهر خود ، گویم بكاهم مهر خود

گوید كه كمتر كن جفا ، گویم كه بسیارش كنم

هر شامگه در خانه ای ، چابكتر از پروانه ای

رقصم بر بیگانه ای ، از خویش بیزارش كنم

چون بینم آن شیدای من ، فارغ شد از سودای من

منزل كنم در كوی او ، باشد كه دیدارش كنم

گیسوی خود افشان كنم ، جادوی خود پژمان كنم

با گونه گون سوگندها ، بار دگر یارش كنم

چون یار شد بار دگر ، كوشم به آزار دگر

تا این دل دیوانه را ، راضی ز آزارش كنم

32

mehdi2191
mehdi2191
۱۳۹۳/۰۶/۰۴

خـــــــیـــــــلـــــــیــــــــــا بـهم یـاد دادن کــه مـیتونـن بـاهآم بـــــــــآزی کـنن مـــــــــنـــــــــم بـهـشـون یـآد مـیـدم کـه بـــــــــآزی رفت و برگـشت داره

soroooshh
soroooshh
۱۳۹۳/۰۶/۰۳

تلنگر می زند امشب
کسی بر سقف این خانه
تویی باران ؟
تو ای مهمان ناخوانده
بزن باران !
تو هم زخمی بزن
بر زخم این خانه ….
بزن آهنگ زیبایت
صدای چک چک سازت
میان کاسه ی خالی
شکنجه می کند امشب
من تنهای زندانی ….
تو ای باران
از این ویرانه دل بگذر
یقین بیرون این خانه
هزاران دل ، هوای عاشقی دارند ….

amir92
amir92
۱۳۹۳/۰۶/۰۳

باران که می بارد تمام کوچه های شهر

پر از فریاد من است که می گویم:

من تنها نیستم , تنها منتظرم.....

+5

30

maryam1352
maryam1352
۱۳۹۳/۰۶/۰۲

بزرگترین بدی این زندگی اینه که

هیچ وقت اون چیزی رو که میخوای

همون لحظه نداریش ،

یه زمانی بهش میرسی که

دیگه برات مهم نیست ...

29

0Arta
0Arta
۱۳۹۳/۰۶/۰۲

تو جاده شمال داشتم می رفتم، یه دفعه یه گاو پرید وسط جاده، زدم رو ترمز و خیلی شاکی دستمو گذاشتم رو بوق، دیدم همینجوری وایساده تو جاده داره نیگا می کنه، اومدم پیاده شم گاوه یه نگاه به من کرد، یه نگاه به تابلوی محل عبور حیوانات، بعد یه سری تکون داد و رفت!

+5