دیوار کاربران


salin
salin
۱۴۰۱/۰۲/۰۳

بگذار آدمها تا میتوانند " سنگ " باشند
مهم این است که تو از نـژاد " چشمه ای "
پس جاری باش و اجازه نده سنگ ها
مانع حرکت تو شوند
آنها را با نوازشهایت ذره ذره خرد کن
و از روی آنها با لبخند عبور کن...

Ssahar
Ssahar
۱۴۰۱/۰۲/۰۳

مادربزرگـــــم همیشه میگفت :
قلبت که بی نظم زد ،
بدون که عاشقی …
اشکت که بی اختیار سرازیر شد ،
بدون که دلتنگی …
شبت که بی خواب گذشت ،
بدون که نگرانی …
روزت که بی شوق آغاز شد ،
بدون که ناامیدی …
سینت که بی جا آه کشید ،
بدون که پُرحسرتی …
دلت که بی دلیل گرفت ،
بدون که تنهائــــــی …
امروز تو نیستی مادربزرگ ،
امّا …
اما من به همهٔ اون حرفات رسیدم .

امیدوارم آقا امید..امیدوارم

SA00
SA00
۱۴۰۱/۰۲/۰۳

تا فرصت هست از همه توانمان استفاده کنیم
برای بهتر شدن حیف است هر روز بگذرد
و هیچ تغییری حاصل نشود
اجازه ندهیم امروز همانی باشیم
که یک عمر بوده ایم

سپاس بابت دیوار و متن ها

Nnnn
Nnnn
۱۴۰۱/۰۲/۰۳

خییلی ممنون همچنین
+5

Nnnn
Nnnn
۱۴۰۱/۰۲/۰۳

صبوحی

به پرواز شک کرده بودم

به هنگامی‌که شانه‌هایم

از توان سنگین بال

خمیده بود،

و در پاک‌بازی معصومانه گرگ‌ومیش

شبکور گرسنه چشم حریص

بال می‌زد

به پرواز شک کرده بودم من

سحرگاهان

سحر شیری‌رنگی نام بزرگ

در تجلی بود

با مریمی که می‌شکفت گفتم:«شوق دیدار خدایت هست؟»

salin
salin
۱۴۰۱/۰۲/۰۱

سخاوتمندی دنیا به اندازه

باور شما وسعت میگیرد …

دنیا نه از خود ثروتی دارد نه فقری

این ذهن شماست،

که انتخاب گر است

همیشه دست روی بهترین ها بگذار

کلید انتخاب در باور شماست …

Atefe_sh
Atefe_sh
۱۴۰۱/۰۱/۳۱

بیا یک دلِ سیر زندگی کنیم.
بیا سخت نگیریم به دنیا
به خودمان، به آدم‌ها...

بیا هر صبح که بیدار شدیم؛ بدون پیش‌بینیِ اتفاقات روزمره، حالمان خوب باشد و از تجربه‌های تازه نترسیم.

salin
salin
۱۴۰۱/۰۱/۳۰

شاد باش ...
تو هیچوقت نمیدونی چقدر
فرصت برات باقی مونده

omid63
omid63
۱۴۰۱/۰۱/۳۰

نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که...
چشم هایتان ندیده...
نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که...
قلبتان باور نکرده...
صادقانه زندگی کنید...
ما موجودات خاکی نیستیم که...
به بهشت می رویم...
ما موجودات بهشتی هستیم که...
از خاک سر برآورده ایم.
"الهی قمشه ای"

omid63
omid63
۱۴۰۱/۰۱/۳۰

گلی از شاخه اگر می چینیم...
برگ برگش نکنیم...
و به بادش ندهیم...
لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم...
و شبی چند از آن...
هی بخوانیم و ببوسیم و معطر بشویم...
شاید از باغچه ی کوچک اندیشه مان گل روید.