بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
کله پاچه فروشی تهران
- تعداد نظرات : 1
- ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۲/۳۱
- نمايش ها : 499
در زمین و زمان آلوده ،خسته از جسم و جان آلوده
باز هم ناله می کنم هر روز : آه از این آسمان آلوده!
چند سالیست طنز من جداً مشکلات تنفسی دارد
در هوا پرسه می زند از بس باز وهم و گمان آلوده!
باز هم سرب داغ نامرئی، شده شلیک توی شش هایم
طبع شعرم به من دهد هشدار: دم نزن با دهان آلوده!
جِرم بسته است بال پروازم در هوا موج می زند دائم
بسکه ذهن و خیال بیهوده بسکه روح و روان آلوده!
کله پاچه فروشی تهران کله تا پاچه عاری از بهداشت
آی انسان از این دکان سهمت چشم و مغز و زبان آلوده
در کلان شهرها چه خرد شدیم بیل دادیم و بیلبرد شدیم
در قرنطینه ی مدرنیته مانده خرد و کلان آلوده
دوش دیدم که پاکبازی رند رفته توی...- گلاب بر روتان!-
جای پاکی نمانده در این شهر به جز از این مکان آلوده
بی خیال هزار و یکشب شو شهرزادا برو بگیر بخواب
شهر زاییده زیر بار بلا ول کن این داستان آلوده
سوی میخانه رفته خواب آلود خرقه تردامن و شراب آلود
پاک آلوده گشته تا برهد روحم از این جهان آلوده..
نوشته شده توسط علي حسيني راد در ساعت 11:51 | لینک | 4 نظر
سه شنبه 18 آبان1389
دولت عشق...!
یه شعر جدید از دوست عزیزم جواد نوری
یاد باد آنکه سر کوی تو ماوایم بود
دیدن حسن تو هرروز تمنایم بود
کارتن خواب سرکوی تو بودم هرشب
عکس زیبای تو در زیر مقوایم بود
یاد باد آنکه دلم پیش دلت بود گرو
لب بشقابی تو آخر رویایم بود
یاد باد آنکه چو لب بهر سخن وا کردی
غیر گوشم متوجه به تو هرجایم بود
با خرانی که به جز من به توعاشق بودند
روز و شب بر سر دیدار تو دعوایم بود
یک نماینده مجلس شده بودم کامل
چین گیسوی شما مجلس شورایم بود
گرچه شورای نگهبان لبت مانع شد!
هوس بوسه ز لبهات به لبهایم بود
سخنان تو مرا در هچل انداخت... بله
من ملک بودم و فردوس بر این جایم بود (1)
(قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود)
ورنه از دست ستم های تو (نی) لایم بود
(من بیچاره چو زلف تو رها می کردم)
وضع من بهتر ازین حالت حالایـم بود
این سوالیست که البته مرا خواهد کشت
پـشت من جای درآوردن بـابـایم بـــود؟
دولت آن است که بی خون دل آید به کنار
نه که دنبال تو باشم و بدوم دنبالت توی ماشین حامل تو به استقبالت
مردم بگویند مجنون شدی؟ بگم نه آنکه در توی اتول بود حمیرایم بود...!
ty