بلاگ كاربران


دوباره بر میخیزم . . . . .
دوباره برمیخیزم اگرچه زانوانم خسته اند . . .
از راه رفتن و افکارم بار دردهای پیشین را تحمل میکنند هرچند کسی نیست دست من افتاده را بگیرد اما برمیخیزم دوباره جاده ها را می پیمایم . . .
دوباره پابرهنه از میان خارها راه خواهم رفت بدون چتر زیزرگبار سیل اسای باران گام خواهم گذاشت . . .
دوباره راهی ازنو درپیش خواهم گرفت و دیگر هرگز هرگز به عقب نگاه نخواهم کرد هرگز به ان جاده های بی برگشت باز نخواهم گشت . . .
اگر مرا کسانی انداخته اند با توکل بر خدا بر میخیزم . . .
کتاب عشقم را از نو مینویسم وقهرمان قلب و داستانم انکسی خواهد بود که خدا را بندگی کند اینگونه مطمئن خواهم بود که دیگر هرگز نخواهم افتاد...........

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


نخستین نظر را ایجاد نمایید !