بلاگ كاربران


قصه های نا کجا اباد قسمت دوم( مراسم عروسی (

چند وقت پیش کتابی می خواندم درباره مراسم عروسی در نا کجا اباد، نوشته بود، اوقبل ترا عروسیا چه ساده بود توخونه بود خونه خود یا همسایه ،افکتو رقص نور نبود اما به جاش یه ریسه بود،مهموناهم زیاد بودن چون که اخه قهری نبود، اما غذا ها کم بود ،بره نبود جوجه نبود دسر نبود پاستا نبود ،  اخه  غذا یه نوع بودش تو عروسی،ماشین عروس سانتافه یا که بنز نبود  اخه اصلا مهم نبود، دی جی نبود تو عروسی  اخه دلا شادبودن خیلی زیاد، چه ساده بود  فیس عروس، دماغ عمل گونه بوتاکس لبای  بوتاکس  اخه نداشت هیچ عروسی ، اما بجاش هر چی که داشت واقعی بود،اراشگاها جردن نبود لباس عروس مهم نبود نگین داره یا نداره،دومادو بگم چه مردونه چه ساده بود،کت شلوارش برند نبود موهاش اخه فشن نبود اراشگاشم جردن نبود، امابجاش دلش فقط همون جا بود ،دوستاش همه پسر بودن ، هیچ دختری اخه نبود بجز عروس توی دلش،اخرشم قهر نبود حرف نبود حدیث نبود پشت سر عروس دوماد ، شور نبود ترش نبود غذای اونا چون که اخه مهم نبود  برای کسی،خلاصه بگم سادگی بود هر چی که بود،اما حالا،عروسی باید بالا باشه باغ باشه تالار باشه، غذاها باید زیاد باشه بره باید حتما باشه جوجه او مرغ اوماهیچه اگه نباشه اخه میشه نکه نمیشه ،ماشین عروس، لباس عروس، سفره عقد، گل ارایی باید باشه خیلی گرون اگه نباش ضایع میشه،افکتو رقص نور، فیلم برداری تو کوه نور، میشه نباشه، نکه نمیشه باید باشه باید باشه،لباس عروس لباس دوماد اخ چی بگم چقدر گرون،مهمونا رو باید بگم خاله با دایی ، عمه با عمو ،همه با همه قهر شدن، هر که میگه اون که بیاد من نمیام، خلاصه بگم خر تو شیر ، شیر تو خر نمیدونم هر چی که هست خیلی بده، اخرشم شور میشه  مونده میشه ترش میشه اون غذاها،کج میشن، بی ریخت میشن ،ضایع میشن عروسو دوماد ،خلاصه بگم  هر چی که هست نمایش  نه  ازدواج.

 

 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


siamak
ارسال پاسخ

جالبه.مرسی رفیق

mj1024
ارسال پاسخ

LIke

farzadmehrab
ارسال پاسخ

دمت گرم جالب بود