نمیدانم چقدر از شهر من دوری،اما همه جا حست میکنم…

میشنومت........

تو تکرار همیشگی عشقـــــــــــــی

و من فقط انعکاس نور تو هستم…

می شود در همین لحظه

از راه برسی و

جوری مرا در آغوش بگیری

که حتی عقربه ها هم........

جرات نکنند

از این لحظه عبور کنند؟؟؟

و من به اندازه ی تمام روزهای

کم بودنت

تو را ببویم و

در این زمان متوقف

سالها در آغوشت زندگی کنم

بی ترس فردا ها...

آری مرد هم ناز میکند

وقتی دستهای عشقش را می گیرد

وقتی در بغل تو آرام می گیرد

و در سکوت نفس های تو چشمهایش را می بندد

آری مرد هم ناز می کند

وقتی از درد هایش با تو می گوید

وقتی از رازهایش می گوید

وقتی تو را عاشقانه می پرستد

" آری مردها هم قلب دارند........ "

فاصله بین بهشت و جهنم زندگی من ..

تنها به اندازه ی فاصله ی دستان توست..

در آغوش تو بودن یا نبودن..

فاصله بین بهشت و جهنم زندگی من ..

تنها به اندازه ی فاصله ی دستان توست..

در آغوش تو بودن یا نبودن..

نمیدونی وقتی دیدم یکی با عشقش تو یه روز برفی کنار هم هستنو ....

هیچ فهمیدی دیدن این لحظه ها برای من...

فهمیدی گذروندن این ثانیه ها واسه یکی مث من حسرته...

اصلا مگه فهمیدی دلتنگی معادلش با تو نبودنه...

حسرت کشیدن چیزی که نداریش یا از دستش دادی خیلی سخته..

خیلی سخت...

خدااااااااا.......واسه ادم هایی بی احساس جایی هست..؟؟؟؟

بخشش هست؟؟؟؟؟؟...

وقتی حالت رو می پرسم..؟..

وقتی میگی که حالم خوبه.....

احوال داغون من به بهترین احوال تو دنیا تبدیل میشه.....

تا وقتی عشق است کسی از غم و ناراحتی نخواهد مرد.....

تا وقتی عشق است من پیشت میمونم.....

میدونی چرا؟؟؟؟؟

چون من عاشق شدم.....

اون هم عاشق تو.....

و.....

تو هم عاشق من شدی.....

دیگه خسته شدم....آخه......

آخه عزیز من.....خسته شدم ....من تا کی باید عروسکمو به جای تو بغل کنم..؟؟؟؟؟! ......

وقتی با تو حرفم میشد.....

فکر نمیکردم که اگه تو رو از دست بدم چه اتفاقاتی رخ میده.....

وقتی تو رو از دست دادم.....

قلبم شکست.....

از رفتارهام پشیمون شدم.....

از اخلاق هام متنفر شدم.....

از خودم بدم اومد.....

خواستم از دنیا راحت بشم.....

داشتم راحت میشدم که.....

تو اومدی و جلومو گرفتی و گفتی.....

این کار رو نکن.....

و بعد رفتی.....