بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    سلام بر عشق

  • تعداد نظرات : 4
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۶/۰۳
  • نمايش ها : 445

 

 

به که گویم که تو منزلگه چشمان منی

به که گویم که تو گرمای دستان منی

گرچه پاییز نشد همدم و همسایه من

به که گویم که تو باران زمستان منی . . .

 

دستهایت تکیه گاهم بود و نیست

عشق تو پشت و پناهم بود و نیست

 
حیف!آن وقتی که عاشق شد دلمچیز سبزی در نگاهم بود و نیست
 
عاشقی تنها گناهم بود و نیست
 
 

 

سلام عزيز مهربون اجازه هست بشم فدات...؟
اجازه هست تو شعر من اثر بذاره خندهات...؟
شب كه مياد يواش يواش با چشمك ستاره هاش
اجازه هست از آسمون ستاره كش برم برات...؟
اجازه هست بياي پيشم يه كم بگم دوست دارم؟
تو هم بگي دوسم داري بارون بشم دل ببارم
بريم تو باغ اطلسي بي رنج و درد بي كسي
بهت بگم اجازه هست گل روي موهات بذارم
اجازه هست خيال كنم تا آخرش مال مني...؟
خيال كنم دل منو با رفتنت نمي شكني

 

 

گفتمت با من بمان گفتی که یارت نیستم

روشنی بخش و چراغ شام تارت نیستم

در تمام تار و پود من تنیده یاد تو

ای که از من غافلی ، غافل ز یادت نیستم.

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


fazi
ارسال پاسخ

انءشاالله یه عشق خوب گیرت بیاد

rayan_send
ارسال پاسخ

خیلی داری عالی بود

MYRA_AMIR
ارسال پاسخ

زیباااااااااااااااااااااااااااست
ممنون

hossein_76
ارسال پاسخ

سلام