متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


Toska
Toska
۱۳۹۲/۰۷/۰۴

___████__████_███
__███____████__███
__███_███___██__██
__███__███████___███
___███_████████_████
███_██_███████__████
_███_____████__████
__██████_____█████
___███████__█████
______████ _██
______________██
_______________█
_████_________█
__█████_______█
___████________█
____█████______█
_________█______█
_____███_█_█__█
____█████__█_█
___██████___█_____█████
____████____█___███_█████
_____██____█__██____██████
______█___█_██_______████
_________███__________██
_________██____________█
_________█
________█
________█
_______█

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

من دلم می خواهد
ساعتی غرق درونم باشم!!
عاری از عاطفه ها
تهی از موج و سراب
دورتر از رفقا…
خالی از هرچه فراق!!
من نه عاشق هستم ؛و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من دلم تنگ خودم گشته و بس

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

چه چيز در اين جهــــان...غريبانه تر اززني استــــ ...كه تنهـــــــايي اش را بغل ميكند
و ميپوسد...
اما..
حاضر نيست ديگر...
كسي را دوست داشته باشد...

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

باز پاييزآمد وجام غمم لبريز شد
هم زمين هم آسمان در چشم من پاييز شد
فصل پاييز است ودارد باز حرف تازه ای
قصه ای از غصه ای از درد بی اندازه ای
باز پاييز آمد وديوانه ديوانه ام
با تمام هستی ام با زندگی بيگانه ام
باز پاييز است ودر کار زمان وامانده ام
قافله سالار دل رفت و من اينجا مانده ام
باز پاييزبه نگاهم نقش ماتم می زند
خاطر آشفته ام را باز بر هم می زند
من گريزانم از اين پاييز زرد دلفريب
سخت بيزارم از آن با اين همه رنگ عجيب

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

ذهـــنــم آشــفـــتــه . . .

خــواب هــایــم پــریــشــان . . .

خــنــده هــایــم فــتــوشــاپــی . . .

درد و دل هــایــم بــا دیـــوارِ ایــنـجـا . . . !

مـیـزانِ هــمـدردی هــا هــم بــا لــایــک و کـامـنــت . . . !!!

و تـکــرار پـشـتِ تـکــرار . . .

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

❤ بى تفاوت نیستم ❤

❤ فقط دیگر کسى برایم ❤

❤ متفاوت نیست ❤

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

کمی مهربانتر باش لطفا

برای شانه ام سنگین است

این سرسنگینی ها ...!

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

عشق های امــروزی

بی نام

قابل انتقال به غیر

و معاف از احساس میباشند

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

هنوز هستند پسرانی که بوی مردانگی می دهند

در دستانشان عزت یک مرد واقعی لمس می شود.

می شود به آنها تکیه کرد.

اهل ناموس بازی نیستند!

می شود روی حرف و قول هایشان حساب کرد ...

هنوز هم هستند دخترانی كه تنشان

بوی محبت خالص می دهد

نابند، لمس نشده اند

هنوز هم هستند ! نادرند ! كمیاب اند ! پاك اند !

هنوز آدم هایی از جنس فرشته پیدا می شود...

كمیاب اند ! اما هستند ...

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

بعضی دوستا هستن که دوستیشون به دور از هوس و ناپاکیه (✿◠‿◠)

سلامتی همه اون دوستایی که وجودشون دلگرمیه واسه من (✿◠‿◠)

bato201072
bato201072
۱۳۹۲/۰۶/۳۰

گاهــی باید نباشــی ... تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه ...

اونوقته که میفهمی بایــد همیشه با کی باشی ....؟

amir1983
amir1983
۱۳۹۲/۰۶/۲۸

کجایی
نزدیک یا دور
همین حوالی یادت پرسه میزند
پر کرده است عطر بودنت کلبه ی تنهاییم را
تو کیستی
کجایی
عطر وجودت مرا مست میکند
خدا کند آماده باشی دست دلم را بگیری
بگذار عاشقانه هایم را برای تو باز گو کنم
گفته اند که پاییز فصل عاشقی ست
فکر اینکه پاییز را تنهایی قدم بزنم دیوانه ام میکند
کجایی
تو را احساس میکنم
میدانم که در همین نزدیکیهایی

amir

maryam1982
maryam1982
۱۳۹۲/۰۶/۲۷

اهای مخاطبـــــ خاص ِ زندگے ِ مــــن...



با تمام ِ وجود مے گویم:



این روز ها عَجیب دل تنگــــ ِ توام



دل تنگــــِ اجابتـــــ چشمانتــــ دل تنگــــ ِ رنگـــ نِگاهتــــــ دل تنگــــ ِ بوے عَطرتـــــــ...



تو کـه نیستے دلتنگے هایت مــرا از پا در می آورند ...!
+5

hannan
hannan
۱۳۹۲/۰۶/۲۶

از این شب های بی پایان،
چه می خواهم به جز باران
که جای پای حسرت را بشوید از سر راهم
نگاه پنجره رو به کویر آرزوهایم
و تنها غنچه ای در قلب سنگ این کویر انگار روییده...
به رنگ آتشی سوزان تر از هرم نفسهایت،
دریغ از لکه ای ابری که باران را
به رسم عاشقی بر دامن این خاک بنشاند
نه همدردی،
نه دلسوزی،
نه حتی یاد دیروزی...
هوا تلخ و هوس شیرین
به یاد آنهمه شبگردی دیرین،
میان کوچه های سرد پاییزی
تو آیا آسمان امشب برایم اشک می ریزی؟

ببارو جان درون شاهرگ های کویر آرزوهایم تو جاری کن
که من دیگر برای زندگی از اشک خالی و پر از دردم
ببار امشب!
من از آسایش این سرنوشت بی تفاوت سخت دلسردم.
ببار امشب
که تنها آرزوی پاک این دفتر
گل سرخی شود روزی!
ودیگر من نمی خواهم از این دنیا
نه همدردی،
نه دلسوزی،
فقط یک چیز می خواهم!
و آن شعری
به یاد آرزوهای لطیف و پاک دیروزی...

abdehu
abdehu
۱۳۹۲/۰۶/۲۶

باسلام و احترام
تنهایی از دوست و همنشین بد،بهتر و دوست و همنشین خوب از تنهایی،بهترست

دوستیت مباد با نادان
که بود دوستیش کاهش جان

این مثل زد وزیر با بهمن
دوست نادان بدتر زصد دشمن

تا توانی رفیق عام مباش
پخته ی عشق بامن و خام مباش

که همه طالب جهان باشند
بسته ی آب و نان باشند

همگان بی خبر زمبدع خویش
واگهی نه که چیستشان در پیش

عاشق خوردو خواب و پوشش بس
تابع شهوات و هوا و هوس

یار خاصان نه آن نه این جویند
از پی او بقای جان جویند

تشکر

Cuteboy
Cuteboy
۱۳۹۲/۰۶/۲۶

گور پدر آن سلامتی که سیگار را مضر می پندارد!
سیگار من نگران حال من است…
نه مثل او که نگران حال همه است و از من بی خبر!

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۲/۰۶/۲۴

+5

hannan
hannan
۱۳۹۲/۰۶/۲۴

دلخسته از امروز و فردای بهارم چیزی شبیه باد و باران

کوله بارم باران نمی بارد ولی امشب به جای یک آسمان بی تو نشستن گریه دارم

در دفتر بی سرنوشتیهای دنیا من چکنویس برگهای روزگارم شیرین تویی

فرهاد باشم یا نباشم یک بیستون سرد و خالی درد دارم

Mahsa1995
Mahsa1995
۱۳۹۲/۰۶/۲۳

خسته ام
تکیه زده ام بر دیواری از سکوت ؛
گاه گاهی هق هق تنهایی هایم سکوتم را میخراشد و نقشی از یادگاری میزند
یادگاری هایی که کسی سواد خواندنش را ندارد
هیچ کس جز خدا!