دیوار کاربران


o__O
o__O
۱۳۹۲/۱۰/۰۷

به من شلیک کن...!

حتی اگربه هدف هم نزنی

برایت خواهم مرد....

amir107
amir107
۱۳۹۲/۱۰/۰۶

دخترک همیشه میگفت: من برای نجابت وفا و زیباییت عاشق تو شدم. پسرک برای روز تولدش سه حیوان خانگی به او هدیه داد... اسب سگ و یک پرنده زیبا! تا دخترک خواست دلیل اینکار را بپرسد... پسرک رفته بود. برای همیشه...

reza200
reza200
۱۳۹۲/۱۰/۰۶

سردش بود........................
دلم را برایش سوزاندم............
گرمش شد........................
با خاکسترش نوشت..............
خدا حافظ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

0Arta
0Arta
۱۳۹۲/۰۹/۲۶

قدر چیزی را که داری بدان ، قبل از اینکه زمان به تو یادآوری کند :
باید قدر چیزی را که داشتی می دانستی . . .

+5

iman73
iman73
۱۳۹۲/۰۸/۱۷

بی کسی یعنی لای استخوان های من نمک بپاشی و
استخوان هایم پشت سرت راه بیوفتند و
معتاد دستهای شورت شوند...

iman73
iman73
۱۳۹۲/۰۸/۱۶

پس از مرگم سرم را جدا کنید بگذارید روی شانه ام:
سری که شانه میخواست...
شانه ای که سر میخواست...
هر دو را برسانید به آرزوهایشان

SAKI1
SAKI1
۱۳۹۲/۰۸/۱۶

ﺩﻳﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻡ ﻫﻔﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﻻﻏﺮ ﻫﻔﺖ ﭘﺴﺮ ﭼﺎﻕ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ !
ﺗﻌﺒﻴﺮﺵ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﻗﻄﺤﻰ ﺷﻮﻫﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﻫﻪ !
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﺑﺎﺷﻴﻦ !

SAKI1
SAKI1
۱۳۹۲/۰۸/۱۶

ﺩﻳﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻡ ﻫﻔﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﻻﻏﺮ ﻫﻔﺖ ﭘﺴﺮ ﭼﺎﻕ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ !
ﺗﻌﺒﻴﺮﺵ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﻗﻄﺤﻰ ﺷﻮﻫﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﻫﻪ !
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﺑﺎﺷﻴﻦ !

iman73
iman73
۱۳۹۲/۰۸/۱۵

وقتی کسی میگوید دوستت دارم
تحقیق کن
شاید تکه کلامش این باشد...

mss110
mss110
۱۳۹۲/۰۸/۱۴

در برابر خدا

از تنگناي محبس تاريكي
از منجلاب تيره اين دنيا
بانگ پر از نياز مرا بشنو
آه اي خدا ي قادر بي همتا
يكدم ز گرد پيكر من بشكاف
بشكاف اين حجاب سياهي را
شايد درون سينه من بيني
اين مايه گناه و تباهي را
دل نيست اين دلي كه به من دادي
در خون تپيده آه رهايش كن
يا خالي از هوي و هوس دارش
يا پاي بند مهر و وفايش كن
تنها تو آگهي و تو مي داني
اسرار آن خطاي نخستين را
تنها تو قادري كه ببخشايي
بر روح من صفاي نخستين را
آه اي خدا چگونه ترا گويم
كز جسم خويش خسته و بيزارم
هر شب بر آستان جلال تو
گويي اميد جسم دگر دارم
از ديدگان روشن من بستان
شوق به سوي غير دويدن را
لطفي كن اي خدا و بياموزش
از برق چشم غير رميدن را
عشقي به من بده كه مرا سازد
همچون فرشتگان بهشت تو
ياري به من بده كه در او بينم
يك گوشه از صفاي سرشت تو
يك شب ز لوح خاطر من بزداي
تصوير عشق و نقش فريبش را
خواهم به انتقام جفاكاري
در عشقش تازه فتح رقيبش را
آه اي خدا كه دست توانايت
بنيان نهاده عالم هستي را
بنماي روي و از دل من بستان
شوق گناه و نقش پرستي را
راضي مشو كه بنده ناچيزي
عاصي شود بغير تو روي آرد
راضي مشو كه سيل سرشكش را
در پاي جام باده فرو بارد
از تنگناي محبس تاريكي
از منجلاب تيره اين دنيا
بانگ پر از نياز مرابشنو
آه اي خداي قادر بي همتا