دیوار کاربران


hegmatane
hegmatane
۱۳۹۳/۰۶/۱۷

همه مردم از خوشبختي حرف مي زنند،

اما كمتر كسي معناي آن رامي داند.

مادام اولان

siamak
siamak
۱۳۹۳/۰۶/۱۶

دوتا صدا هست که خیلی دوسشون دارم :
صدای تو وقتی که هستی ، صدای اس ام اس هات وقتی که نیستی !

mahan68
mahan68
۱۳۹۳/۰۶/۱۶


1000

mahan68
mahan68
۱۳۹۳/۰۶/۱۶


1000

mahan68
mahan68
۱۳۹۳/۰۶/۱۶


1000

mahan68
mahan68
۱۳۹۳/۰۶/۱۶


1000

mahan68
mahan68
۱۳۹۳/۰۶/۱۶


1000

Cuteboy
Cuteboy
۱۳۹۳/۰۶/۱۶

نظر بیشتر ایرانی ها در مورد حرف های منطقی دیگران :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
زر میزنه

+5

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۶/۱۶

خوش است حس قشنگ در آسمان بودن
درست لحظه‌ی پیش ضریحتان بودن

درون صحن شما می شود به خود بالید
به بال های دعا حس بی کران بودن

به روی مأذنه نقاره یک نفس می گفت:
رضا رضا شده تقریری از اذان بودن

قبول کن چه بزرگی همیشه آماده است
جوابگوی سؤالات هر زمان بودن

غرور چیز بدی نیست در حریم شما
غلام شاه تمام جهانیان بودن!

درون باغ شما عمر ما اگر طی شد
خوش است زرد و شکسته و یا خزان بودن

شما رؤوفی و سوغاتی شما این است
شبیه حضرتتان خوب و مهربان بودن

پیام آینه کاری در این زیارت چیست؟
کنار آینه ها آینه روان بودن

تمام حرف زیارات عارفان این است
به میهمانی تان رنگ میزبان بودن

امیدواری جان جوانمان این است:
به عشق پیر غلامی تان جوان بودن!

mj1024
mj1024
۱۳۹۳/۰۶/۱۶

اگر دروغ رنگ داشت هر روز شاید
ده ها رنگین کمان از دهان ما نطفه می بست
و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود
اگر عشق ارتفاع داشت
من زمین را زیر پای خود داشتم
و تو هیچ گاه عزم صعود نمی کردی
آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله ها به تمسخر می گرفتی
اگر گناه وزن داشت هیچ کس را توان آن نبود که گامی بردارد
اگر دیوار نبود نزدیکتر بودیم, همه وسعت دنیا یک خانه می شد
و تمام محتوای سفره سهم همه بود
و هیچ کس در پشت هیچ ناکجایی پنهان نمی شد
اگر خواب حقیقت داشت
همیشه با تو در آن ساحل سبز لبریز از نا باوری بودم
اگر همه سکه داشتند, دلها سکه را بیش از خدا نمی پرستیدند
و یکنفر کنار خیابان خواب گندم نمی دید
تا دیگری از سر جوانمردی بی ارزشترین سکه اش را نثار او کند
اگر مرگ نبود زندگی بی ارزشترین کالا بود, زیبایی نبود, خوبی هم شاید
اگر عشق نبود به کدامین بهانه می خندیدیم و می گریستیم؟
کدام لحظه ناب را اندیشه می کردیم؟
چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری بیگمان پیش تر از اینها مرده بودیم, اگر عشق نبود
اگر کینه نبود قلبها تمام حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند
و من با دستانی که زخم خورده توست
گیسوان بلند تو را نوازش می کردم
و تو سنگی را که من به شیشه ات زده بودم به یادگار نگه می داشتی و

ما پیمانه هایمان را شبهای مهتابی به سلامتی دشمنانمان پر می کردیم

"دکتر علی شريعتي"